همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

38 سالگی الحمدلله

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۴، ۱۲:۱۶ ق.ظ

تولد 38 ام خود را چگونه گذراندید:

یک روز مانده به تولد: خوف و رجای پرداخت خمس یا زیرکانه از زیر آن در رفتن

پاسخ به پرسش مکرررر دخترک من باب: برای تولدت چی بخرم مامان

 

روز تولد: از ساعت 8 تا 12 کار شرکت

پسرچه را دقایقی به خواهرجان سپردم و روانه جلسه شدم (همسر بعد از بیست دقیقه پسرچه را از خواهرجان تحویل گرفت و به خونه آمدند تا تجربه جدیدی از بچه داری را تجربه کنند. )

دو ساعت و نیم جلسه به طول انجامید

دوان دوان خانه

نهار ساعت 4 سرد شده صرف شد (نهار از مرغ بپپلوهای غنیمتی ماه رمضان بود که از فریزر استخراج شد)

بدو بدو به سمت حسینیه برای دورهمی هفتگی مادردختر

اذان مغرب بدو بدو سمت سینما برای فیلم موسی کلیم الله

در بیشتر ط.ول فیلم یک لنگه پا بچه به بغل در کناره های سالن ، مشغول آرام نگه داشتن کودک خسته از بغل و خواب آلود و نخواب و نیز تعویض پوشک کودک نم داده

بعد از سینما دوان دوان به خانه، سرخ کردن ناگت، شام مختصر

و دوباره نشستن پای لپ تاپ و ادامه کار شرکت

الان هم کتری داره میجوشه تا یه نسکافه بخورم تا ان شاالله بتونم خوض قول بمانم و کاری را که قول داده ام، تحویل دهم

 

لابه لا هم دریافت پیامک های تبریک بانک ها و همراه اول و ...

دریافت یک میلیون تومان از مامان گلم؛ به عنوان تنها کادوی روز تولد

دریافت پیام تبریک در گروه خانوادگی و تماس تبریک و ...

دریافت پیام های تبریک دوستان عزیزم، دوستانی که تنها ارتباطمون، همین بهانه تولدهاست و دیگه هیچ ربطی به زندگی هم نداریم، ولی هنوز دوستشون دارم

 

الحمدلله علی کل حال

الحمدلله عای کل نعمه

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۱/۲۱
Rose Rosy

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی