همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

چنگالی

سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۰۱ ق.ظ

در داستان اسباب بازی های ۳ بود یا ۴، 

شخصیتی به نام چنگالی به داستان اضافه میشه

که دخترک از سطل بازیافت، با چنگال یه بار مصرف و یه کم خرت و پرت یه عروسک میسازه و اسمشو میزاره چنگالی و عاشقش میشه

ولی چنگالی که خودش رو بازیافتی و زباله میدونه، هی میگه من زباله ام و خودش رو میندازه توی سطل بازیافت، هی گاوچرون میاردش بیرون و بهش میگه تو عروسک بانی هستی. خلاصه از گاوچرون اصرار و از چنگالی انکار

 

حالا شده قضیه من و شغلم. 

هی مدیر شرکت بهم یاداوری میکنه که من مسئول این پروژه ام، هی من یادم میره و سوالاتی میپرسم که ایشون دوباره بهم یاداوری میکنه که خودم باید درموردشون تصمیم گیری کنم... 

و هربار انگار اب داغی روی سرم میریزن، یادم میفته که من چنگالی نیستم، از خودم ناراحت میشم که چرا اینقدر تفکر کارمندی دارم و نه تفکر مدیریتی

ولی دلیل هم زیاد دارم که چرا اینطوریه. و چرا باورم نمیشه که مسئولیت دارم

یک دلیل مهمش، مبلغ پایین حقوق دریافتی مه

مسئولیت در حد مدیر پروژه

دریافتی در حد حداقل حقوق و دستمزد

 

یک دلیلش هم اینه که دورکاری میکنم و از خیلی خبرها جا میمونم

اما دلیل اصلی همونه که گفتم. باورم نمیشه عروسک بانی ام، و نه چنگال یک بار مصرف

 

پ.ن. چه طوره در جواب یاداوری مدیرشرکت، که اینا رو من نباید بهتون بگم و خودتون پیگیری کنید، این پست رو بفرستم؟؟!! 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴/۰۳/۲۱
Rose Rosy

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی