رب
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین
رب یعنی برطرف کننده نواقص و حرکت دهنده به سوی کمال
خدا پروردگار است
تربیت میکندگاهی با ملایمت
گاهی با سخت گیری
گاهی با تشویق
گاهی با تنبیه
گاهی با دوست
گاهی با دشمن
گاهی با همسر
گاهی با فرزند
و گاهی با غریبه
اصلا قرار نبود این متن این طور شود، ولی الحمدلله شد
میخواستم بگویم من با همسر خیلی خوشبختم
شکر خدا
خیلی زیاد
بیشتر از اونچه که قبل از ازدواج فکر میکردم
یعنی درجه محبت، و ایمان و اعتقاد همسر ازونچه قبل ازدواج فهمیده بودم، بسیار بالاتر رفته و من خدا را بی نهااااایت شاکرم. بعدد ما احاط به علمک
اما، همین زندگی مشترک عاشقانه،
نقاط بحرانی هم داره
یک آن،
با یه تشر تمسخرآمیز
میتونه خنده رضایتمندانه از یه دیدار و دورهمی رو بماسونه روی لب، به خاطر چند دقیقه دیر آماده شدن، کند آماده شدن
بعد
20 دقیقه تو ماشین منتظرت نگه داره،
الکی راه بره
با خودت بگی منتظر دخترکه که بازیش تموم بشه و بیاد. طفلک تازه بازیش گرم شده و داره بهش خوش میگذره
دخترک بیاد تو ماشین و هنوز بیرون نشسته باشه
پسرک بپرسه چرا نمیریم و بگه ماشین پشتشه
ماشینه بره، و هنوز نیاد
جلوی یک عالمه آدم رودربایستی دار، که پیش خودشون میگن چه خداحافظی ای بود و چه نرفتنی
بعد بچه خواب به بغل پیاده بشی و بری صداش کنی که چرا نمیای؟
با تمسخر بگه بریم؟
بعد بیاد تو ماشین باهات دعوا کنه که چرا صندلی رو پس نگرفتی؟
میگم حاج خانم خیلی پاش درد میکرد
بگه: سختش بود مینشست تو ماشین، حالا دست خواهرت خراب میشه، حالا کی بشه بگیریمش و ...
بعد قشنگی تربیت خدا اینجاست
تو همون مرضیه ای
حاضر جواب، غد و کله شق و مغرور
اما عوض شدی
خدا تربیتت کرده
میدونی خدا دوست نداره حاضر جوابی کنی
بلافاصله میگی:
بله حق با شماست
دفعه بعد دیگه نمیگذارم بمونه دستشون
بعد همسر فکر میکنه حاضرجوابی کردی
با تندی میگه چی گفتی؟
با اینکه برات سخته و داری خرد میشی، ولی تکرار میکنی حرفت رو
هیچی نمیگه
(
بچه ها دارن میبینن و میشنوند و باید اطاعت پذیری از پدر و احترام رو از من یاد بگیرند.
به خاطر خدا... اشکال نداره
گفتم که تربیت گاهی با تلخی انجام میشه
مثل الان که بالاخره به اینجای نوشته رسید اشکم جاری شد
زخم سر باز کرد)
چند کلمه آدرس رو میگی و دیگه هیچی
تلخ تلخ تلخ
بدون حرف
بدون محل
بدون شب بخیر
میخوابه
نمیدونم، شاید دلیل دیگری داشت
شاید اگر ماجرا را همسر روایت کند، حق کاملا با او باشد، چون هر کس یه طرفه به قاضی بره، راضی میاد.
منم بی تقصیر نبودم که چون داشت خوش میگذشت، آرام تر از حد معمول اماده شدم. انتظار میرفت به سرعت آماده میشدم.
ولی ...
خدا یک جور دیگه هم تربیتم کرد امشب
خدا مرضیه از خود راضی مغرور دوست نداره
وقتی به دوتا فوق لیسانت افتخار کنی، هرچند که خودم نگفتم، حتی مقطع تحصیلیم رو نگفتم، اونا پرسیدن رشتت چیه؟ گفتم آمار. گفت دوست داری؟ و خواهرجان گفت دو تا فوق لیسانس داره
منم بدم نیومد و ادامه حرف رو گرفتم و گفتم اونقدری دوست داشتم که دو تا گرایش مختلف توش فوق لیسانس بگیرم
مغرور شدم
از اینکه با دخترای نوجوون شوخی کرده بودم، از خودم راضی بودم
خدا دوست نداره
خدا تربیتم میکنه
حالم رو میگیره
تا دیگه فخر نفروشم
خدایا شکرت که مربی من و همه عالمین هستی. الحمدلله رب العالمین
لطفا از راه آسون تربیتم کن.
الهم اوصلنی الیک من اقرب الطرق الیک و اسهلها علیّ