و امرهم شوری بینهم
يكشنبه, ۷ شهریور ۱۴۰۰، ۱۱:۳۰ ب.ظ
حرف زدن درباره عمیق ترین احساساتم، برایم سخت است. البته با نرگس یا در بعضی موارد همسرجان صحبت میکنم.
اما فردا قرار گذاشته ام که بروم و با استاد جان مدرسه اهل بیت صحبت کنم. راجع به کم کار شدن و کم رنگ شدنم. راجع به کنکور دکترا و پشتکاری که برایش ندارم. شاید راجع به درآمد داشتن هم؛ و نمیدانم صحبت ها چه طور پیش میروند و کدام ها را میگویم، کدام ها را میخورم، و به چه نتایجی میرسم. و برداشتشان از من و شخصیتم چه میشود.
ولی توکل کرده ام به خدا. ان شاالله جلسه ی خوب و راهگشایی باشد. حالم بهتر شود و با انرژی و توان، بچسبم به کاری که خدا آن را از من میخواهد.
۰۰/۰۶/۰۷