همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

آغوش خالی

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۲، ۱۱:۵۲ ب.ظ

دلم برایت تنگ است عزیز دلم...

قد تمام بغل هایی که قسمتمان نشد

قدر تمام خنده هایی که از تو ندیدم

قدر تمام گریه هایی که با آغوش من آرام نشدند

به اندازه ی مدهوشی ناشی از بوی نوزادیت،

دلم برایت تنگ است

اخ که من زیر گلویت را نبوییدم، نبوسیدم، بغلت نکردم و همدیگر را نشناختیم

 

و افسوس که فقط چند روز برایت مادری کردم

۴۵ روز گذشته و من تقریبا هر روز دارم گریه میکنم برای جای خالیت. 

گاهی کمتر، گاهی مثل امشب، بیشتر

 

اگر بودی، حضورت در درون من، سه ماهه میشد...

 

 

شرم میکنم از مادران غزه،  از هزاران کودکی که در این ۴۵ روز شهید شدند. 

از دست دادن کودکی که به دنیایش آورده ای، با هزارر مشقت، بوییده ای اش، به رویت خندیده، با تو قدم برداشته و هزاران لحظه خاطره با هم ساخته اید کجا و از دست رفتن جنینی که تنها یک هفته بوده از حضورش مطمئن شده بودی، کجا

 

شرم میکنم از خدای خودم، اما فکر میکنم این اشک ها زیاد هم طبیعی نباشند. شاید نشان از افسردگی باشند که حتی جرئت ندارم با همسر در میان بگذارم. میدانم انکار میکند، غصه میخورد و نصیحت. 

هیچ کس نمیداند چقدر غمگینم

چقدر شادی را از خودم دور احساس میکنم

تصمیم دارم از مرکز مشاوره دانشگاه وقت بگیرم و چقدر کار سختی است برام

 

 

 

* ناغافل، عنوان پست مشابه دو پست قبلی شد. حال این روزهایم همین است. حس های منفی تکراری. یک جای کار میلنگد

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۰۸/۳۰
Rose Rosy

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی