کسالت یا فعالیت؟
رابطه بین بیکاری و کسالت، رابطه مستقیم تنگاتنگ است. مانند دو خط موازی، همدیگر را همراهی میکنند، البته کسالت، بیکاری را همراهی میکند، مگر اینکه بیکاری به بن بست برسد، سر شلوغ شود و ان وقت که کسالت، جایش را میدهد به هیجان برای به انجام رساندن کارها،
مثل چهارشنبه من، که مباحثه تدبر ادبی داشتیم، سررسید تحویل کار شرکت بود، دفاع پروپوزال داشتم، عصر با وقت قبلی! قرار بود دو تا چهار ساعت در سونوگرافی باشم و شب هم پدرشوهرم مهمانمان بود، فردایش هم عازم قم بودیم و وعده قرمه سبزی داده بودم به مامان اینا که میپزم و با خودمون میاریم باغ، تازه این وسط با همسر رفتیم دم خونه خاله اش و یک خروار وسایل آوردیم، برگشتیم خونه شام پختم برای پدرشوهر و با دل درد و لکه بینی ناشی از فشار ماسماسک سونوگرافی، سعی کردم بخوابم که صبح بعد از نماز بروم حمام و وسایل بگذارم و (بعد از یک ماه و نیم)ظرفها را بشورم و صبحانه پدرشوهر و خودمان را حاضر کنم و برویم قم
در بین این بدو بدوها، کسالت ماستش را کیسه کرده بود