ملغمه ای از خوشی/ناخوشی
هنوز جوهر نوشته قبلی خشک نشده
هم آقای همسر نگذاشت بروم جلسه اول کلاس تدبر
هم وقتی به خانه آمد خبرهای هولناک مزخرف از خاله زنک بازی و سو تفاهماتی آورد که برنده بی رقیبش، شیطان است و لاغیر
هم روند ثبت نام برای اینترنت دفتر همسر به مشکل برخورد و انجام نشد
پسر هم سر تکلیف، قشقرق راه انداخته
و درسته که هزار شکر و الحمدلله به خاطر نیومدن استاد مشاور ظاهرا محترم
ولی
برای هزارمین بار ثابت شد که
این دنیا، جای خوشی نیست
بعد نوشت:
بعد از مقادیر زیادی گریه و استغاثه به درگاه خدا، من باب تظلم و حفظ آبروی مومن، به خاطر تهمت های بسیار ناروایی که به من و همسر و خانواده ام زده شده بود، نماز خواندم و برای تهمت زننده، و برای خودم صد بار استغفار کردم
که خدا آگاهمان کند، چرا که بسیاری از تهمت ها از سر ناآگاهی است، نه از سر بدجنسی
بعد همسر بارها و بارها زنگ زد و سر خرید وسایل پذیرایی برای دفاع آنقدر خندیدیم که مجبورم گزاره بالا که نوشته بودم "این دنیا، جای خوشی نیست" را به این صورت عوض کنم
در دنیا، خوشی و ناخوشی در هم آمیخته اند.
و به همین ترتیب عنوان را از سرای ناخوشی، به ملغمه ای از خوشی/ناخوشی تغییر دهم
الحمدلله علی کل حال خوشی و ناخوشی