روز سخت، شب سخت تر
شنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۴۹ ق.ظ
امروز یه روز سخت بود. روزی که به خاطر هیچ، خودم و اطرافیانم رو آزردم.
و شب، وقتی دهان پر خون پسرم رو در میان هق هق گریه اش داشتم میشستم دیدم که چقدر ناسپاسم.
خدایا شکر که پسرم سالمه و فقط لبش کمی ورم کرده
۹۳/۰۱/۳۰