همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۶ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

Word formation

پنجشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۸ ق.ظ

هر جه ببشتر کلمه حفظ میکنم، بیشتر به ضرورت مطالعه و فراگیری کتاب word formation ایمان می اورم.

باشد که بخوانم و فرا بگیرم و عمل کنم و رستگار شوم ان شاالله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۷ ، ۰۰:۵۸
Rose Rosy

منِ باحوصله ی پیراشکی پز

سه شنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۳۴ ب.ظ

به لیست غذاهام نگاه میکنم که ببینم برای آخر هفته که مامانم اینا میان چی درست کنم؟ نگاهم میفته به پیراشکی. چند ثانیه تعجب میکنم! منظورم از پیراشکی چی بوده؟! بعد یادم میفته که خمیر درست میکردم و پهن میکردم و قالب میزدم و پیراشکی درست میکردم. چی شد که بی حوصله شدم؟

من که خودم برای پسرک بازی آهنربایی گرفته بودم که روی یخچال بازی کنه، الان باهاش بحث میکنم که فقققط روی ملافه اجازه بازی باهاش رو داره و نه توی آشپزخونه.

دو فرزند داری من رو خیلی از پسرک دور کرده و بی حوصله ام کرده. موبایل به دست بودن هم نقش مهمی داره تو این بی حوصلگی. گیریم که باهاش زبان بخونم. اصلِ موبایل در دست داشتن باعث میشه تمرکز و توجه و حوصله ام رو از محیط از دست بدم. و این محیط شامل خانه، فرزندان و اطرافیان میشه. 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۷ ، ۱۶:۳۴
Rose Rosy

آیا به پایان من نزدیک میشویم؟

چهارشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۵۸ ب.ظ

نمیدونم چه خوابی دیدم

نیمه شب بلند شدم و ملافه بالشم رو به زووور در اوردم.

بعد که کارم تموم شد متوجه شدم این، اون چیزی نبوده که باید انجام میدادم. 

ملافه رو انداختم رو بالش و خوابیدم.

صبح که داشتم رختخوابا رو جمع میکردم دیدمش و تازه یاد دیشب افتادم.

هنوزم نمیدونم چرا اینکارو کردم ولی دکمه ی ملافه از شدت زور من کنده شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۷ ، ۱۶:۵۸
Rose Rosy

زدی ضربتی ضربتی نوش کن

دوشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۴۲ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۰ دی ۹۷ ، ۱۶:۴۲
Rose Rosy

مقاومت میکنیم

سه شنبه, ۴ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۱۹ ق.ظ

گلوم درد میکنه و همسرجان ازم امروز یه سوال کلیدی پرسبد: تو کلا در زندگی انتی بیوتیک مصرف نمیکنی؟

همین باعث شد که جراغ قوه گوشی رو تو حلقم بکنم و دهان مبارک رو باز بنونایم و گبوم رو ورانداز کنم. به نظرم درد میکنه!!

خیلی.

واقعا برم دکتر؟

این بود آرمانهای ما؟ 

لیکوفار تا کی واقعا؟ 

شلغم چه طور؟

با عسل چه طوری؟

سیر هم خوبه ها! فقط اهالی خانه و کاشانه چه گناهی دارند؟


همسرجان سوال کلیدی دیگری هم پرسبدند که: همه ی سوالات رو نوشتی که در جلسه سفارت بپرسی؟ 

و جوابش این بود که خیر. هیچ سوالی ننوشتم. عایا واقعا سوالی دارم؟؟ یعنی چی میخواستم بپرسم اون وقت ساعت نه صبح؟؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۷ ، ۰۱:۱۹
Rose Rosy

تیزهوشان کی بودم من؟

يكشنبه, ۲ دی ۱۳۹۷، ۰۵:۵۸ ب.ظ

یک. کتری را از آب پر میکنم، دو قاشق چایخوری چای خشک را میریزم توش و میزارم رو گاز. صحنه ایجاد شده من رو به خودم میاره و میفهمم اشتباه کردم.


دو. دارم دم نوش پنج گیاه ارامش رو مخلوط میکنم. هوس میکنم دم کنم ازش. زیر کتری رو ردشن میکنم، قوری رو میشورم و دم میکنم. بعد از پنج شش دقیقه یه لیوان میریزم و میبینم خیلی کمرنگه. در قوری رو باز میکنم، چای رو برمیگردونم تو قوری تا بهتر دم بکشه. بعد از ده دقیقه با وجود کمرنگی و عطر بسییار ملایم چای، اونو با عسل شیرین میکنم و در حالی که از مزه اش راضی هستم چایم رو مینوشم. شب، آخر وقت که میخوام قوری رو بشورم، متوجه میشم که قوری خالی از تفاله است! 

یادم رفته بود چای بریزم توش. بوی ملایم، بوی ناشی از مخلوط کردن گیاه های خشک بود که تو هوا و بینیم مونده بود، رنگ ملایم رنگ خود قوری بود از چای های قبلی و مزه نطبوع، مزه آبجوش هلی و عسل بود که پسندیده بودم.

سه. اب جوش میاد. قوری رو میشورم و روی شعله پخش کن میزارم. ظرف نمک رو باز میکنم و دو قاشق نمک میریزم تو قوری. کنتراست ایجاد شده از سفیدی نمک و سیاهی چای صاف کن منو به خودم میاره.


میخوای وقت سفارت نگیرم؟؟

نه. واقعا! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۷ ، ۱۷:۵۸
Rose Rosy