همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۱۰ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

شکرانه

سه شنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۳ ب.ظ

-این شکرانه باید 17 روز قبل نوشته میشد-


خدایا شکر

خدایا شکر و خدایا شرمنده ام.

شکر که دوران پر فراز و نشیب ارشد، با عالی ترین نمره ها تمام شد. 

خدایا شکر که توانستم مادر باشم و همسر باشم و درس بخوانم و در عین حال بهترین باشم.

خدایا شکر که پایان نامه ام، با تمام سختی هایش که گاهی اشکم را در می اورد، تمام شد و نمره کامل را گرفتم.

و خدایا شرمنده ام

شرمنده که گاهی هدف هایم پس و پیش شدند. گاهی فراموش کردم که هرچه میکنم، باید فقط و فقط برای رضای تو باشد.

شرمنده که گاهی بی قراری کردم و مقدرات را زودتر از موعدشان خواستم. 

شرمنده اگر گاهی جسم یا فکرم خسته بود و آنطور که شایسته همسر مهربان و پسر نازنینم بود با آنها رفتار نکردم.

الحمدلله علی کل نعمه

الحمدلله علی کل حال

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۴ ، ۱۲:۱۳
Rose Rosy

آرمانگرا

سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۳ ق.ظ

من آدم آرمان گرایی هستم. لا اقل طی چند سال اخیر شدیدا آرمانگرایی گرفتم!!!

من آدمی ام که وقتی در پایان نامه ام یک "ولی" اومد، دیگه نمره کامل خوشحالم نمیکنه.

من ادمی شده ام که وقتی استاد میگه خانم فلانی از بهترین دانشجوهای دانشکده هستند و انتظار میرفت کارشون عالی باشه، دیگه "کارتون خیلی خوب بود" راضی ام نمیکنه.

من ادم ناشکری نیستم. خدا را شکر میکنم بابت نعمت فهم، درک، هوش و توانایی خواندن و یاد گرفتن. 

اما توقعم از خودم بالاست.

من برای این پایان نامه خیلی اذیت شدم. خیلی تلاش کردم. و نتیجه تلاشم در ارائه ام منعکس نشد. این اتفاق دلم رو میسوزونه. 


القصه...

چند وقتی است آرمانگرایی گرفتم. راهی برای درمانش هست؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۴ ، ۰۱:۵۳
Rose Rosy

سند چشم انداز

دوشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۳۶ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۳ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۶
Rose Rosy

روز موعود

يكشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۳ ق.ظ

بالاخره روز موعود رسید و گذشت.

من دفاع کردم. 

و الان ملغمه ای از احساس خوشحالی، رهایی، حسرت نقص های جزیی که طبق رسم خودم در نظرم بزرگ جلوه  میدم، امید برای اینده و احساس انرژیک بودن برای کارهای اتی، نمیزاره من بخوابم!

هرچند ساعت 8 شب داشتم از شدت اضطرابی که کشیدم غش میکردم.

ان شاالله مینویسم از روز دفاعم. و قدر میدونم توانایی هایی که خداوند به لطف و کرم خودش به من عطا کرده.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۳
Rose Rosy

چک لیست

شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۱ ق.ظ

تکمیل پاور پوینت:

ü     تکمیل متن

ü     ویرایش فرمول ها

ü     هماهنگ سازی قالب

ü     گرفتن وقت از خانم دکتر

ü     انیمیشن ها

ü     هماهنگی با خانم دکتر برای فایل ارائه

ü      تنظیم متن ارائه و پرینت آن

ü     تلفظ حروف یونانی

ü     تلفظ کلمات ارائه

ü     مرور فرمول ها

 

 

ü     انتخاب و آماده سازی لباس و کفش

ü     تهیه شیرینی ، کیک شربتی

 دسر (ژله رنگین کمان) çکنسل کردم

ü     تغییر عکس دسکتاپ

ü     حذف فایل های اضافی

 

همه چیز برای یک دفاع جانانه آماده است.

امروز شنبه 11 مهر، میروم تا به امید خدا از 8 ماه زحمت و تلاشم دفاع کنم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۰۰:۲۱
Rose Rosy

مدافع

شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ب.ظ

هر چه اوضاع من سخت میشود، نجواهایم با خودم بیشتر میشود.



دفاع کن. با جان و دل، از آنچه برایش 8 ماه زحمت کشیدی. دفاع کن و به ان افتخار کن. این تمام توان تو، و حتی بیشتر از توان تو بوده. 

خدا رو شکر کن و ذره ای شک به کاری که با تمام وجود انجام داده ای نکن. خدا شاهد است که به تنهایی تمام ان را به دندان کشیدی تا به اینجا رسید 

توکلت به خدا باشد.

کار تو خوب است.

کار تو عالی است. روز دفاع همه ی اساتدی از ارئه خوب تو، از موضوع عالی ات، و از پایان نامه عالی تو تعریف ها خواهند کرد. ان شاالله.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۲۱:۳۱
Rose Rosy

این روزها

شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۷:۴۷ ب.ظ

این روزها، روزهای سختی برای من و برای همسرم است. 

من استرس دارم و وقتی خانم خانه اسوده نباشد، خانه دیگر امنیت و ارامش سابق را ندارد.

همسرجان میگوید: کی میشه دفاع کنی ما ببینیمت و من دلم میسوزد و پر از عشق میشود از صبوری او.

ابن روزها روزهای سختی برای من است. استرس دفاع گاهی ، درست مثل الان، چنگ میزند به گلویم  و انگشتهایم را وادار به نوشتن میکند. گاه چنگ میزند به قلبم و تپشش را بالا میبرد. کاه میزند به زانوها و کمرم و دردناکشان میکند.

گاهی بدم میاید از هر چه پایان نامه است. 

طبل بی عاری اگر فروشی بود، حتما در پی خرید آن میرفتم. چون در خودم چنین طبلی سراغ ندارم. حس کمال گرایی من باعث میشود نقص های موجود در پایان نامه ام را که خودم بیشتر از همه ی اساتیدم به انها واقفم، به صورت برجسته تر ببینم، حتی وقتی حدس میزنم استاد داور حتی روحش هم از انها اطلاع ندارد.

دلم میخواهد گریه کنم.

دلم میخواهد این روزهای اخر هم تمام شود و به روزهای ارمتر بعد از دفاع برسم. همان روزها که کش می ایند و تمام نمیشوند و از صبح تا شب پسرک خواهد گفت بیا بازی کنیم و همسر دیرتر به خانه خواهد امد. همان روزها که کمتر وقت تنهایی دارم.

همان روزها که دلم برای روزهای پیش از دفاع تنگ خواهد شد.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۴ ، ۱۹:۴۷
Rose Rosy

آغوش باز

جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۱:۱۸ ب.ظ

هر اشتباه یک تجربه است. وقتی این را با جان و دل بپذیرم و بهش یقین داشته باشم، دیگه بعد از اشتباهات، خودم رو سرزنش نمیکنم و خودخوری نمیکنم. چون قدر این اشتباه و تجربه ای که طی اون کسب کردم رو میدونم و ازش به خوبی استفاده میکنم.

من دیروز با یک ادم اشتباهی در مورد اهدافم صحبت کردم. 

نمیدونم هدف اون ادم چی بود. نمیخوام بد در موردش فکر کنم یا در مورد نیتش قضاوت بدی بکنم. (دارم به سختی خودم رو متقاعد میکنم اینکار رو نکنم)

ولی هر چه بود، مشاور خوبی نبود: نمیشه، خیلی سخته، فایده نداره، الکی نیست، همه چی پارتی بازیه و... (با توجه به اینکه خودش اون راه ها رو رفته بود و بسیاریش انجام شده بود. نه نشد داشت، و نه پارتی بازی.)

این حرفها روی من اثر منفی گذاشت. اول اینکه من اعتمادم رو به حسن نیت اون ادم از دست دادم

دوم اینکه ممکن بود این حرفها من رو متزلزل کنه.

ولی من حرفهای اون فرد رو به حساب بدبینی اش به دنیا میگذارم. 

من با مشورت نابجای دیروزم چند دستاورد بزرگ داشتم که خیلی دوستشون دارم و ازشون استفاده خواهم کرد، ان شاالله:

- اون فرد، فرد مناسبی برای مشورت نیست و من دیگه هرگز در مورد مسایل درسیم با او مشورت و حتی گفتگو نخوام کرد. چون بعدش باید تلاش زیادی بکنم تا انرژی منفی او از لوح سپید دلم پاک شود.

- بیشتر باید طرف مقابلم رو بشناسم، همیشه.

- با دیگران در مورد اهدافم صحبت نکنم. اما و اگر های احتمالی آنان، سنگهایی است بر سر راه هموار من.

- کمتر صحبت کنم. و وقت صحبت، بیشتر طرف مقابل را به صحبت وابدارم، تا خودم از تجربه هام و برنامه هام بگم.


من با نوشتن این مطلب، به حول و قوه ی الهی، اثر منفی حرفهای اون فرد رو به تاثیرات مثبت تبدیل کردم و دیگه یاداوری اون صحبتها، من رو خوشحال میکنه.

الحمدلله علی کل نعمه.



***

 چشمم به حدیث صفحه امروز تقویم از امام علی (علیه السلام) افتاد:

تجربه ها، علمی است مورد استفاده و عملی.


چه حسن تصادفی. 

البته که هیچ چیز در این دنیا تصادفی نیست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۳:۱۸
Rose Rosy

قرار

جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۳ مهر ۹۴ ، ۱۱:۵۷
Rose Rosy

پذیرش

پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ب.ظ

چه کنم که نمیتوانم بعضی خلقیات همسرم رو بپذیرم، مباهات کردن بهشان پیش کش!


بعضی، یعنی درصد بسیار کوچکی. اما احساس میکنم همین کار وجهه او را در خانواده زیر سوال میبرد. دلم میخواهد همسرم به شخصیت بالا و به اصطلاح باکلاس شناخته شود.

خدایا به من معرفی بده که همسرم رو، همان طور که هست بپذیرم و به او افتخار کنم، به همه ی او، همه ی همه اش.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۴ ، ۲۳:۵۷
Rose Rosy