من یک سحرخیزم
با اینکه دیشب تا یک و نیم بیدار بودیم به صرف خندوانه، صبح بعد از نماز نخوابیدم. ملافه ی لحافی که چهار روز پیش شسته بودم رو دوختم. ملافه ست رو تختی و رو بالشیها. نهار رو بار گذاشتم. برای نهار همسر سالاد درست کردم و تزیین کردم. صبحانه اماده کردم و تزیبن کردم. و کم کم بچه ها و همسر بیدار شدند و الان ساعت بیست دقیقه به یازده صبحه و من هنوز نمردم. ظاهرا قرار هم نیست با بیدار موندن بمیرم. پس چرا اینقدر تنبلی میکنم برای بیداری بعد از نماز صبح؟
یقینا این ترسیه که شیطان القا میکنه که خوابم کم خواهد شد و سرم درد خواهد کرد و ال و بل.
لعنت بر شیطون.