همه نوکرها
همه نوکر ها...
روایتی از جریان کربلا، ازمکه تا عصر عاشورا
از زبان ضحاک که گفته میشود عصر عاشورا اسبش را که پشت خیمه ها بسته بود هی کرد و رفت که رفت که رفت.
روایت به زبان امروزی است و بدون خواندن مقدمه، ممکن است صفحات اول سردر گم شوی که کدام فرمانده؟ کدام جنگ؟ مگر اخیرا در عربستان جنگ شده بوده و ... (اتفاقی که برای من افتاد و بعد از خواندن مقدمه متوجه شدم چی به چیه)