همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۷ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

هیچ نگو، چشم ببستم دهن

جمعه, ۲۷ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۱۳ ق.ظ

بعد از ۱۳ سال اشنایی، و ده سال و نیم همسری، هنوز اندر خم وژایف و حقوق همسرها هستیم

هنوز با تحکم میگه که تو هم هی گیر بده به من، تمرین کن روی حرف من حرف نزنی، در حالیکه من داشتم بهش میگفتم سخت نگیر . اگه تلوزیون رو با دکمه جلو خاموش کنیم طوری نمیشه

همسر عزیزم تو با تحکم میتونی من رو به دم نزدن مجبور کنی، ولی همون قدر با تصاعد هندسی قلبم از تو دور و دورتر میشه

متاسفانه دل تحکم حالیش نیست جان جانان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۷ ، ۰۰:۱۳
Rose Rosy

رویای اپلای

سه شنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۳۸ ب.ظ

خواب میدیدم از بین یه عالمه دانشجوی متقاضی ازمون ورودی دانشگاه های خارج از کشور، من هم انتخاب شده ام و در جلسه ی ازمون، خانم استاد ممتحن، اعلام میکنه که میخوام برای همه ی شماها اپلای کنم و امتحانی در کار نیست. 

حس خوبی بود. ازون خوابا که تا چند وقت همش احساس میکنی و امیدواری قراره به وقوع بپیونده.

مثل خواب برنده شدن لامبورگینی، واقعا تا چند روز منتظر بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۷ ، ۱۶:۳۸
Rose Rosy

ما طفلکی ها

دوشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۸ ق.ظ

تو طول روز اونقدر جیغ و ویغ و داد و بیداد میکنم با پسرک و اونقدر اره بیار تیشه بگیر میکنیم که شب ها دلم میخودد از عذاب وجدان مچاله بشم. چه کنم که حرف گوش نمیکنه؟ لباس بپوش، دستاتو بشور، مشقاتو تمیز بنویس، زود بنویس جمع کن، با خواهرت دعوا نکن، اسباب بازیهاتو جمع کن بشین پاشو بخور نخور نکن بکن 

طفلک بچه دیوونه میشه از دستم

طفلک من دیوونه میشم از دستش

طفلک تر تر سارا دیوونه میشه از دست مامان و داداشی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۷ ، ۰۰:۰۸
Rose Rosy

دور تند

يكشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۷، ۰۴:۴۰ ب.ظ

زندگی چهره جدیدی به خودش گرفته و علی القاعده چهره ی سخت تر. به قول بزرگی، رشد یک فرایند دردناکه. پسرک کلاس اولی شده و روح کمال گرای مزخرف من از دیدن مشق های نامنظم و تذکرات کتبی معلمش که تمیز بنویس و عجله کن و دقت کن و منظم بنویس، دیوونه میشه و وحشیانه با پسرکم جر و بحث میکنه و دعواش میکنه.

کلاس حفظ قرانش هم هست

کارهای خونه هم هست، که لیست بلند بالا از کارهای نکرده تو ذهنم دارم و وقت و اعصاب و انرژی که ندارم

 ریخت و پاشای همییییشگیییی و اعصاب خط خطی کن خواهر برادر هم هست

دعواهاشون

 جیغ جیغ های دخترک و انجام کارهاش که وابسته به منه

وظایف همسری

سرماخوردگی هایی که دوباره با اغاز پاییز بهمون هجوم اوردن

بعد خودم رو میبینم، (تو دستشویی معمولا وقت میکنم خودمو ببینم) نیاز به اپیلاسیون، ارایشگاه، دکتر پوست، کرم مرتب دست و صورت، نظم ابروها، 

بعد اون وقت علاقه به کار درامدزا را کجای دلم بگذارم؟ دیکشنریهایی را که برای ترجمه کتاب بیرون اوردم کجا بزارم؟

الحمدلله علی کل حال


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۷ ، ۱۶:۴۰
Rose Rosy

چون که زیرا

سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۲۷ ب.ظ
عجیبه که جدیدا که این صفحه رو باز میکنم، احساس "خب که چی بشه" بهم دست میده، یا صفحه رو میبندم، یا یه چیز دیگه غیر از نیت اولم مینویسم.
عایا من دارم رو به تباهی میروم، یا خب که چی بشه واقعا؟؟!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۷ ، ۲۳:۲۷
Rose Rosy

این چنین خوب چرایی؟؟؟

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۲۸ ب.ظ

گاهی به خودم از چشم دختر همسایه که با هم دوستیم و دخترم با پسرش همسنه نگاه میکنم: خانه ۹۹ درصد اوقات اشفته، با درصدهای مختلف اشفتگی، خودم و بچه ها یکی در میون مریض، صدای داد و بیدادمون هم گهگاه به راه، بعد اون وقت تزهای روشن فکری و روانشناسی  و سلامتی و زندگی و خانه داری هم میدم!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۷ ، ۱۲:۲۸
Rose Rosy

دارن با زهرا خاله بازی میکنند، در نقش خواهر برادری که پدرمادرشون کشته شدند،

با صداهای بچه گانه،

میگه: اون موقع که زنده بودند، وقتی عصبانی میشدیم مامان بابامون رو با چی میزدیم؟!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۷ ، ۱۴:۱۸
Rose Rosy