همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۱۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

ما مکلف به تکلیفیم نه ملزم به نتیجه

پنجشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۳۰ ب.ظ

من او را بخشیده ام.

من اصولا همه را میبخشم.

چون میخواهم خدا هم من را ببخشد.

ولی ممکن است یاداوری بعضی خاطرات و رفتارها دلگیرم کند.

اما گذراست.

چون خدا میبیند.

چون خدا میداند.

و چون خدا میتواند.

دوست دارم روابط عالی باشد. اما میدانم عزت و بزرگی در دستان خداست. من به وظیفه ام عمل میکنم. بدخلقی و بی احترامی نمیکنم. بی محلی هم نمیکنم. محبت در صورت امکان میکنم. دعا میکنم برای شادی و سلامتی و خوشبختیشان.

و نتیجه را واگذار میکنم به خدا.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۳۰
Rose Rosy

بنشین و دمی به شادمانی گذران

چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۲:۵۵ ب.ظ

مردد بودم تو این وبلاگ بنویسم، یا وبلاگ بچه ها

که 

دوست دارم بنشینم و با وسواس پیچیده شدن ملافه دور عروسک ها و به ددر بردنشان توسط دخترم را تماشا کنم، یا بازیهای ماشینی-جنگی پسرم را با ان سناریوهای جالب و منحصر به فرد و تکرار نشونده اش را دنبال کنم. دوست دارم "نم نم" صدای غذا خوردن در اوردن دخترم را گوش کنم و با پسرم صحبت کنم.

این کارها را هم میکنم

اما فکر اینکه سنم داره بالا میره و فلان بورس شزط سنی سی سال داشته و از من گذشته و فلان یکی بورس شرط سنی ۳۴ داره و باید بجنبم و دو سه سال بیشتر وقت ندارم، و فکر دو کتاب نخوانده ی مصاحبه ی کنکوری و یک کتاب خوانده ی فرمول حفظ نکرده ی آن، و مصاحبه ای که تنها سه روز دیگر است، نمیذاره حظ وافر و کامل ببرم ازین همه نعمت.

۱. همیشه یک جای کار میلنگه

۲. این دنیا، برای خوشی ساکنینش طراحی نشده

۳. همه اینها شکر داره. خیلی هم زیاد

۴. من خوشبختم

۵. خدایا شکرت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۵۵
Rose Rosy

شازده کوچولو

سه شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۷، ۰۴:۱۳ ب.ظ

بازخوانی کتاب شازده کوچولو، این بار با ترجمه مصطفی رحماندوست.

خب. بار اول نوجوان بودم که این کتاب رو خوندم. باهاش گریستم. 

ولی این بار، دقت کردم که نویسنده خیلی ظریف و گوگولی، خودکشی رو ترویج و تلطیف کرده است.

کاری که شاید ظاهرا سالها بعد با خودش کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۱۳
Rose Rosy

دارم از خودم فرار میکنم

دوشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۴۹ ق.ظ

دارم پی در پی در این وبلاگ و اون یکی پست میذارم و توی دفتر یادداشت برنامه ی سالانه و سند چشم انداز ده ساله تنظیم میکنم و روی میزم رو مرتب میکنم و میرم سر یخچال شیر میخورم و با انگشتام گره موهامو باز میکنم و میرم دنبال گیره و یاداوری ثبت نام پسرک رو تنظیم میکنم و .... و همه و همه یعنی دفتر کتاب جلوم بازه و بچه ها و پدرشون خوابند و ساعت یک  ربع به یک نیمه شبه و من رسیدم به جایی از درس که برام جدیده و حوصله ی یاد گرفتن ندارم!


بعضی وقتا با خودم میگم من واقعا علاقه به درس خوندن دارم؟! 

فکر میکنم با وجود تایم ازاد اندک برای درس خوندن، این روزگار کوچکی بچه ها، تمرکز کافی ندارم برای مطالعه. + پشتم باد خورده.+ به سطحی خوندن پیام هایی از قبیل تلگرام و ... عادت کردم+ اگر ان شااالله دکتری قبول بشم درست میشم ان شاالله+ به روح پدر صاحب بچه صلوات میفرستم. 



به سلامتی ده دقیقه گذشت!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۴۹
Rose Rosy

الرحمن الرحیم

يكشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۵۹ ب.ظ

خدایا میشه دیگه عصبانی نشم از بچه ها؟

حتما میشه چون تو رحمن و رحیمی و من به رحمانیت و رحیمیتت تو ایمان، اعتقاد و امید دارم. 

ممنونم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۵۹
Rose Rosy

دست‌گیر

پنجشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۷، ۰۳:۳۱ ق.ظ

اخرین سحر ماه رمضان

دخترک بی قرار در خواب، سرفه کلافه اش کرده،

 بعد از ارام گرفتن سرفه،  در تاریکی، با چشمان بسته، دستش را بالا میاورد به دنبال دستم، میداند که دستش را خواهم گرفت، و میگیرم.


خدایا 

من همان دخترک بی قرار چشم بسته در ظلمات گمراهی هستم. دستم را بالا میاورم، و گرمای یداللهی ات را با تمام وجود حس میکنم.

کمکم کن راه زندگی را درست بروم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۷ ، ۰۳:۳۱
Rose Rosy

طلب خیر

شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۱۲ ق.ظ

خدایا نمیدونم دعا کنم قبول بشم یا قبول نشم. خودت هر طور به خیر دنیا و اخرتم بود برام پیش بیار. یه جوری که هممممش بگم خدا رو شکر که اینجوری شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۲
Rose Rosy

نذر تمیزکاری

شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۱۱ ق.ظ
مصاحبه دکتری خوب پیش بره ان شاالله، فردا یا پس فرداش میام دفترکار همسرجان رو برق میندازم. دستشویی، آشپزخونه، حتی بالکن. ان شاالله. 
#نذر_تمیزکاری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۷ ، ۱۱:۱۱
Rose Rosy

همینجوری فقط چون خدا خیلی مهربانه

شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۵۶ ق.ظ

من آماده ی شنیدن خبرهای عالی هستم. من حیث لا یحتسب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۷ ، ۱۰:۵۶
Rose Rosy

یاد مرگ

جمعه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۳۹ ب.ظ

در عجبم از خودم، که چطور گاهی فکر و خیال خاله زنکی اذیتم میکنه، وقتی خدا هست و جای حق هست و مرگ در پیشه و من میمونم و اعمالم و صدالبته افکارم.

خدایا میشه به حق حضرت عبدالعظیم که الان تو حرمش نشستم، هر وقت شیطون خواست فکرای الکی و بهانه گیری و من این انتظارو داشتم و تو چرا اینحوری کردی و فلانی چرا اونجوری کرد خواست بیاد سراغم، یاد مرگ رو ملموس و روشن به خاطرم بیاری؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۷ ، ۲۳:۳۹
Rose Rosy