همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۷ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

خشم پنهان

دوشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۸، ۰۷:۱۳ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۳۰ دی ۹۸ ، ۱۹:۱۳
Rose Rosy

تعطیلات زمستانی

جمعه, ۶ دی ۱۳۹۸، ۰۸:۵۷ ب.ظ

تعطیلات زمستانی خود را چگونه گذراندید.

 

تعطیلات خود را این گونه گذراندیم: در عرض یک پنج شنبه تا جمعه ی هفته بعد، مجموعا نه روز، چهار روز با خانواده برادر شوهر جان همراه بودیم و یک روز هم پسرمان تنهایی آنجا بود، سه روز هم در خدمت خانواده پدرشوهر و مادرشوهر بودیم و خیلی به ما خوش گذشت. واقعنی خوش گذشت ها! شوخی نمیکنم. 

که اینها با هم میشود هشت روز از نه روز. یک روزش رو هم تنها بودیم و اعصابم خط خطی بود. با دهان آفت زده و عوارض ناشی از دوره منس و بارفیکس روی سر افتاده و غذایی که بوی گندیده گرفته بود و خواهری که در قم ماند و معلوم شد ما قم نمیریم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۸ ، ۲۰:۵۷
Rose Rosy

لطفا بزن اون شبکه

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۲:۲۴ ب.ظ

در پی سلسله بدبیاری های تعطیلات آلودگی هوا، امروز صبح قبل از کلاس شنا معذور شدم. دیروز هم کلاس تدبر تعطیل شد. قم هم که با حضور خواهرسومی کنسله. غذا هم که بدبو شده و بوی هویج گندیده میده. سارا رو هم دعوا کردم. چون فین فین میکنه و برای احتیاط نگذاشتم بره خونه همساده و بنابراین گریه زاری+ ضرب و جرح مامان+ ازار و اذیت مامان را در کارنامه داشتیم.

  در کنار همه ی اینها، وقتی داشتم با بچه ها بازی میکردم، من و جناب بارفیکس به اتفاق پرت شدیم زمین. زانوها و دستا و پاهام درد گرفت و در هم قلوه کن شد. 

قشنگ معلومه روی فرکانس منفی هستم. 

و بدیش اینه که با این همه بدبیاری، انگیزه ندارم فرکانسم رو تغییر بدم. 

مهمانی های خوش حال کننده دیشب با جاریم و پریشب با مادرشوهر البته بارقه های امید خوشحال کننده ای بودند این وسط.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۸ ، ۱۴:۲۴
Rose Rosy

ظرفیت تکمیل است

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۰۹ ق.ظ

پس از تمام شدن بلیط قشم و بلیط مشهد، تا سه نشه بازی نشه ی جریان تمام شدن بلیط ها، امروز رسید به بلیط سینما. وقتی که من و جاری جان تصمیم گرفتیم در مقابله با تیم اُپارکی آقایان و پسرها، تیم سینما رونده ی خانم ها و دخترمان را تشکیل بدهیم. و اینجا بود که دیدیم کلیه ی بلیطهای فیلم مورد نظر تمام گشته و هیچ شانسی نداریم. دست از پا درازتر به پیاده روی در میان آلودگی پرداختیم و دخترمان را به پارکی با یککککک سرسره بردیم و خیلی هم خوش گذشت. در انتها با خوردن پیتزایی مرغوب و مهمانی ای خوشایند در خانه ی جاری، به همراه جماعت ذکور از اپارک برگشته، سلسله بلیطهای تمام شده ختم به خیر شد و حالا منم و خواب الودگی و خوابی که به علت دو لیوان چای که خورده ام از چشمانم گریزان است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۸ ، ۰۱:۰۹
Rose Rosy

حال خوش غذا

سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۸، ۰۳:۴۳ ب.ظ

دارم سعی میکنم روزه قضاهام رو بگیرم. 

بعد حدود ساعت سه عصر به بعد که میشه یه حال ملکوتی ای بهم دست میده که فقط حال دارم دراز بکشم و پیج های آشپزی رو نگاه کنم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۸ ، ۱۵:۴۳
Rose Rosy

حال گیری قشمی

دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۴۲ ق.ظ

در پی تعطیلی مکرررررر مدارس به خاطر آلودگی، خیزی برداشتیم به سمت قشم، که با تعلل همراهان در اطلاع رسانی مبنی بر عدم همراهی، بلیط ها تمام گشت و من با حالی گرفته، در حالی که فردا علی الطلوع کلاس شنا دارم، یک ساعتی در تخت این دنده و آن دنده شدم و خوابم نبرد که نبرد. عاقبت از رو رفتم و بلند شدم و الان ساعت بیست دقیقه به یک نیمه شبه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۸ ، ۰۰:۴۲
Rose Rosy

سنگ صبور یا شریک غیبت؟

دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۸، ۱۲:۳۹ ق.ظ

اینکه دو نفر در غیاب آن یکی، پیش من از دیگری گله و شکایت دارند، اصلا موضوع خوبی نیست. انقدر خوب نیست که دیشب با حالت استیصال به خدا گفتم خدایا میخوام بخوابم. میشه کمکم کنی از فکر و خیال و چه کنم چه کنم بیرون بیام؟

احساس وظیفه و ضرورتی شدید میدیدم که باید کاری کنم. انواع و اقسام راه کارها به ذهنم رسید و بالا و پایین کردم.

اما به چند نتیجه رسیدم

- تا خودشون نخوان من غیر از دعا کار خاصی نمیتونم براشون بکنم.

- از اون جایی که خود من در گذشته ی دور و نزدیک، بارها و بارها و بارها، مورد عنایت و خشم هر دو طرف قرار گرفته ام و با روحیات هر دوشون تا حدی اشنایی دارم، اولا به هر دو طرف حق میدم ناراحت باشند، چون خودم در موارد مشابه از هر کدومشون، روزها، ماه ها و حتی سالها سوختم و غصه خوردم و ثانیا باید مواظب باشم که کلمه ای در رد طرف مقابل یا انتقاد از اون نزنم و سر درد دلم باز نشه. چون هر آن ممکنه ورق برگرده و این روی خوش و این رازدار دانستن من، تغییر کنه؛ حتی اگر از گناه بدگویی و غیبت هم بگذریم. پس در این موارد باید فقط به "ان شاالله درست میشه " و "شما محبت کن، ان شاالله نتیجه میده" اکتفا کنم.

- خیلی دلم میگیره از کدورت روابط.

- خیلی دلم میگیره که من رو به عنوان شاخص، چوب میکنن و میزنن سر دیگری. خیلی خیلی خیلی ناراحت کننده است.حتی تصورش واقعا ازاردهنده و غیرقابل تحمله. 

- هنوز هم یواشکی به راهکار حل کدورت فکر میکنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۸ ، ۰۰:۳۹
Rose Rosy