همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۶ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

کارشناسی ارشد دوبل

دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۵۸ ق.ظ

طی عملیاتی خارق العاده، ضربتی و سریع السیر ، دو ساعت پس از پایان مهلت تمدید شده ی کارشناسی ارشد!!!، هوس شرکت در گرایشی جدید از رشته مان را کردم. صبح بعد از نماز با همسر در میان گذاشتم. و حدودا هفت ساعت پس از پایان مهلت ثبت نام!! در کنکور کارشناسی ارشد ثبت نام کردم. 

به امید خدا و با ارزوی قبولی در رشته ی علم داده. 

 

پ.ن. خودمم مانده ام ازین اقدام محیر العقولم!!

پ.ن: با خودم دودوتا چهار تا کردم، دیدم کلاس ها و دوره های دیتا ساینس بیرون، ده دوازده میلیون هزینه اشه، خب اگه دانشگاه دولتی قبول بشم که رایگانه! تازه مدرکشم معتبرتره، تازه منم دانشگاه دوست دارم، تازه از دکترا قبول شدن که راحت تره!

 

فقط یه کم روم نمیشه بگم کنکور ارشد دارم به ملت، به همین دلیل نمیگم! مخصوصا اگه قبول نشم که خیلی ضایس!!

 

اگه قبول نشم میگن ببین کی میخواست دکترا شرکت کنه! کسی که ارشدم قبول نشد laugh

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۰۰ ، ۰۰:۵۸
Rose Rosy

بر آب...

شنبه, ۲۷ آذر ۱۴۰۰، ۰۹:۲۲ ب.ظ

بعد از سالها دوستی، 

فهمیده ام دوستم، که از اسرار زندگی من با خبر است، سنش را ۵ سال کمتر از سن واقعی اش بهم گفته. 

احساس های متناقضی دارم 

که تقریبا هیچ کدام خوب نیستند

 

این که امروز فهمیدم هم سوتی مامانش بود وگرنه که قصد یا بهتر بگویم جرئت گفتن نداشت

و من، که سنش برایم واقعا نیست، چه فرقی میکند دو سال کوچکتر از من باشد، یا سه سال بزرگتر

مهم دروغ گفتن است. 

 

چیزی که در این سال ها به کرررررات ازشون، دیده بودم، ولی فکر نمیکردم با من هم بله... آن هم دروغی بلند مدت...

اسمش را هم میگذارند: الکی گفتم... 

الکی گفتیم یخچال را فلانی میخواهد، در حالی که مال بهمانی بوده

الکی گفتیم جا را فلانی گرفته در حالی که بهمانی گرفته

الکی گفتم چشماش ضعیفه که جلو بشینه

الکی...

الکی...

 

میدانم که تمام این سالها رنج پنهان کردن این راز را کشیده. لا به لای تمام مکالماتمون که اشاره میشده به سن او. به تاریخ ها... به فاصله ی سنی با همسر، با فرزند... به ... به. .. 

خوشحال بود از اینکه بار سنگین این راز را بر زمین گذاشته. اما خبر ندارد که بر زمین نگذاشته. بر دوش من گذاشته

 

واکنشی نشون ندادم. فقط گفتم مگه سی سال سن مهمیه واسه ازدواج؟ به من چه ربطی داشته که تو چند سالگی ازدواج میکنی؟ 

عصر که آمد، گرفته بودم. غرق در فکر و خیال. گفت از چیزی ناراحتی؟ گفتم تو فکرم. فکر کرد از بچه ها... گفتم بی خیال و حرف را عوض کردم و شادتر وانمود کردم. 

 

دلم میخواهد ازین خانه برویم، دلم دوست راستگو میخواهد

دوست ندارم دخترم همبازی بچه ی یک خانواده دروغگو باشند. 

 

 

 

آخخخ زهرا جانم کجایی؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۰۰ ، ۲۱:۲۲
Rose Rosy

عسل خوابیده

جمعه, ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ۰۵:۱۱ ب.ظ

محیا خانم به مامان جون که داره عسل با موم در ظرف میکشه:

- مامان جون عسل نشسته... نه! خوابیده هم میاری؟ 

 

(منظورش شهد عسل بود 😀)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۰ ، ۱۷:۱۱
Rose Rosy

نسل ما و نسل آنها

دوشنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۰، ۱۱:۰۰ ق.ظ

در مقایسه ی نسل جدید با نسل ما (یا شاید استقرای ناقصی باشد و بگویم بچه هایم و خودم) همین بس که من حتی پس از پایان ارشد، از شنیدن اکوی صدای خودم در میکروفن، ابا داشتم (و دارم) و لرزه به اندامم می انداخت ( می اندازد)

یا شنیدن صدای ضبط شده ی خودم، حالم را بد میکرد و برایم غریبه و نامانوس بود، فیلم خودم را دوست ندارم ببینم و به نظرم مسخره و تصنعی است.

و الان بچه های 5 و 10 من، از خودشان فیلم میگیرند و ادا در میآورند و بعد میبینند و غش غش میکنند از خنده. 

صدایشان را ضبط میکنند و میشنوند و کیف میکنند.

با میکروفن اسباب بازی، اکوی صدا را زیاد میکنند و برای خودشان حرف میزنند و از اکو شدن صدایشان لذت میبرند. 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۰۰ ، ۱۱:۰۰
Rose Rosy

قرعه کار به نام من دیوانه زدند

پنجشنبه, ۴ آذر ۱۴۰۰، ۱۲:۳۴ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۴ آذر ۰۰ ، ۰۰:۳۴
Rose Rosy

جنگ افروزی

سه شنبه, ۲ آذر ۱۴۰۰، ۰۴:۱۸ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۲ آذر ۰۰ ، ۱۶:۱۸
Rose Rosy