همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۴ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

رویاپردازی

جمعه, ۲۵ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۴۵ ق.ظ

طبق تقویم، از تاریخ مقرر ماهانه، یک روز گذشته و این اتفاق بسیار مسبوق به سابقه است

ولی من دلم میخواهد فکر کنم که خبری است

و رویاپردازی کنم که

چه طور دانشگاه بروم و مرخصی بگیرم یا نه؟

اسمش چه باشد؟

به دیگران کی بگوییم؟ 

اینکه فرزندمان ان شاءالله خوش روزی است و ما بالاخره خانه میخریم و از زیر دین بابا بیرون می‌آییم

 

وااای که این آخری چقدرررر دغدغه من است. 

انقدری که مرا برای بار دوم به دانشگاه فرستاد... به امید کسب روزی بیشتر و خرید خانه. 

 

 

میگفتم ... 

فرزندمان قرلر است بسیار خوش روزی باشد و خانه بخریم و کار همسر برکت و رونق بیشتری پیدا کند

بچه ها هم آرامتر و شادتر خواهند بود و تنش هایمان کمتر خواهند شد... 

 

 

رویاپردازیست دیگر... 

کنتور ندارد

الا اینکه مشق پایگاه داده ام ناتمام است

خوابم نمی آید (ساعت ده دقیقه به دو بامداد)

ولی تمرکز ندارم و البته چون یک زوایای مبهمی در مساله برایم باقی مانده، دستم به ادامه تمرین نمیرود

و آخخ... داشت یادم میرفت که یک شنبه امتحان میان ترم پایگاه داده داریم

 

سعی میکنم از رویا خارج شده و به درس بپردازم

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۰۱ ، ۰۱:۴۵
Rose Rosy

ترافیک رویا و کابوس

سه شنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۱، ۰۷:۱۴ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۲ آذر ۰۱ ، ۰۷:۱۴
Rose Rosy

استرس و هذیان روزهای امتحان

دوشنبه, ۷ آذر ۱۴۰۱، ۱۰:۱۹ ب.ظ

یک شنبه هفته دیگه، یعنی پنج روز دیگه امتحان میان ترم دارم و حالم خوش نیست

طبقِ معمولِ اوقاتی که استرس دارم، چند روز است نوک انگشتانم گز گز میکند

این در حالیست که میدانم نهایتا تنها دو نمره از نمره نهایی، با امتحان میان ترم تعیین میشود

دلم آشوبه و انگشتانم گزگز میکنه و میدونم این حجم از استرس مسخره است.

راستش...

اگر از شغل همسر خیالم راحت بود خودم را به این هچل ارشد مجدد و این حجم از استرس نمی انداختم

تازه اولین امتحان از کل دوره ارشده و من دارم زیر بار استرس و فشار درس و پروژه ها له میشم

دوست دارم که بین بچه ها و اساتید قرار گرفته ام و ساعاتی از نقش مادری و همسری دور میشم و دانشجو میشم

اما هر روز به انصراف فکر میکنم. 

به اینکه دروسی که داریم اینجا میخونیم را به صورت رایگان و غیر رایگان در نت میشه پیدا کرد و سراغ دارم. حتی با پشتیبانی پاسخگویی به سوالات. 

چرا باید این حجم از اضطراب را تحمل کنم؟ 

هی به انصراف فکر میکنم 

و هی جواب استخاره را به خودم یادآوری میکنم که بسیار خوب است و جبران کاستی های گذشته است... 

 

چرا نمیتونم نسبت به نمراتم حداقل کمی هم که شده بی خیال باشم؟؟ 

شبانه روز اضطراب و دلهره دارم

دلم میخواد بدووم... داااد بزنم.... شیرجه بزنم در آب و شنا کنم.... 

دلم میخواد کمی از تنش و اضطرابم کم بشه

نوک انگشتام و فشردگی قفسه سینه ام داره اذیتم میکنه

دوست ندارم وقتی همسر از راه میرسه از نگاه نگرانم، به رغم تلاش برای پنهان کردنش، بفهمه حالم خوش نیست

 

 

 

میگفتم

اگر خیالم از بابت کار همسر راحت بود، به استقبال این میزان دلهره نمیرفتم. برای دختر و پسرم، خواهر و برادر به دنیا می آوردم،

 با بچه ها کیک میپختیم، برای فردا که تولد ۱۱ سالگی پسرم است،

کشوها و کمد ها را دائم مرتب میکردم،

خانه مان از تمیزی برق میزد

و...

و دلم لک میزد برای اینکه مشغولیتی بیرون از خانه داشته باشم!!!!!!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۱ ، ۲۲:۱۹
Rose Rosy

دل بیچاره ی تنها... دل تنگ

سه شنبه, ۱ آذر ۱۴۰۱، ۱۲:۳۱ ب.ظ

دلم گرفته

دلم تنگه و دقیقا نمیدونم تنگ چی

نمیدونم چی خوشحالم میکنه

خرید خانه؟

تمام شدن دوره ارشد با نمرات عالی ؟ (5 روز دیگر امتحان میان ترم داریم و حال بد الانم خیلی متاثر از این امتحان و استرس برای خوندن و نفهمیدن اونه.)

مشغول به کار شدن با حقوق عالی و پروژه ای در محیطی سالم و همکارانی خوب و امکان دورکاری؟

تمیز شدن هوا و دوباره مدرسه رفتن بچه ها (دو روزه خانه اند، این هفته هم بچه های دانشگاه را تعطیل کرده اند و خانه نشین شده ام و از صبح تا شب بچه ها به جرئت صد بار مامان بیا مامان بیا ، مامان نگاه کن، مامان داداش اینجوری کرد و ......... میکنند. رفع این یکی به طور موقت و نسبی حالم را خوب میکند)

تمام شدن التهابات کشور و برگشتن آرامش و امنیت به کشورمان. اینکه مردمم بفهمند راهی که میروند راه نیست، بیراه است. به ناکجا آباد میکشاند همه مان را

تمیز شدن خانه و مرتب شدن همه کمد ها و تمیز شدن و تعویض کاغذ دیواری ها و تمیز ماندن خانه 

.

.

.

.

.

.

دلم تنگه و احساس نا امیدی میکنم

 

اما دل تنگی های من کجا و دل تنگ و پرغصه امام زمانم کجاااااا

قربون دلشون برم که التهابات 1300 سال غیبت، غصه این همه سال کج فهمی و نافهمی امت، غصه این همه خون به حق ریخته، این همه ظلم در حق دین جدشان، 

 

دلم تنگه؛ اما اگر درست نگاه کنم دلم دل تنگِ دلِ تنگه امام زمانمه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۰۱ ، ۱۲:۳۱
Rose Rosy