مهمانی غدیر ۹۸
مهمانی عید غدیر هم برگزار شد. با صحبتی که با همسرجان کردم بنا شد اگر عمری باقی بود و خدا یاری کرد، این مهمانی عید غدیر بشه سنت هر ساله ان شاالله.
الحمدلله غذاها عالی شده بودند، پذیرایی خوب بود و به نظرم به همه خوش گذشت.
از شکلات های قیفی خرمایی هم خیلی استقبال شد. بچه ها عاشقش شده بودند. روز قبلشم برده بودم کلاس قران سپهر و همه کلی استقبال کردند.
از دسته گل های نمدی مگنتی هم همینطور.
تنها نکات متفیش یکیش مریض شدن خانواده خواهرجان همسایه بود که نیومدن و هرچند اولش خیلی عذاب وجدان داشتم که گفتم نیان، ولی فکر میکنم از چندین و چند جهت کار عاقلانه ای بود.
اول از همه اینکه حرف همسرم رو گوش دادم و وجدانم اسوده است و زندگیم شیرینتره.
دوم بعد از مریضی ده روزه ی دخترک، که سر رودربایستی من، از یکی از اقوام گرفت ، اونقدر خودم رو سرزنش کردم که دیگه ازین اشتباها نکنم. و با دست خودم به خاطر خوشایند دیگران بچمو در معرض ویروس قرار ندم. تازه قرار به مسافرت داریم ان شاالله، و اگر مریض بشه حسابی از دماغمون در میاد.
سوم اینکه اونا خودشون خسته بودند و همگی ساعت ده- ده و نیم غش کرده بودند خوابیده بودند.
چهارم اینکه مهمانی ارام تر برگزار شد و حساسیت های ناشی از قاطی پاتی شدن دختر اون خواهر با بقیه پسرها پیش نیومد. کلا جلوی خیلی از اختلافات گرفته شد. خواهر ها و مامان هم نه الی شش ساعت اونجا بودند و دو ساعت اینجا. که قضیه ی تازه شدن دیدارها هم حل بود.
الحمدلله علی کل نعمه
الحمدلله علی کل حال
الحمدلله علی الولایه