همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

مدرک افتاد تو کوزه

شنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۸، ۰۸:۲۱ ب.ظ

مدرک کارشناسیم اومد. اصل، با لغو تعهد، 

میگوید: حالا قابش کنیم بزنیم به دیوار، و اشاره میکند به دیوار افتخاراتش

میگم: نه کوزه مون در نداره، میزاریم در کوزه آبش رو میخوریم

و اشاره میکنم به کوزه ی سفالی بدون در روی اپن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۸ ، ۲۰:۲۱
Rose Rosy

تولد۳۲

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۴۵ ق.ظ

تولدی که با پیامک های مهربانانه همسرجان همراه شود، چه شووووود، پیامک هایی که من رو بررد به دوران عاشقی...


- تولدت مبارک بهترین اتفاق زندگی من

- جاانم. چقدر تبریکت و بیشتر از اون متن تبریکت بهم چسبید عزیزم. دوستت دارم ایمانم. 

- تولدت مبارک همیشه بهار من

- اخ که اگه هر روز تولدم بود میمردم از خوشی🌷😍



البته که گرفتن گردن آویز خوشگل و رولت خوشمزه نیز من رو شاد کرد. ولی این پیامک ها هم خیلی چسبیدند. 


خدایا شکرت که به من فرصت دادی ۳۲ سال در ملک تو زندگی کنم. خدایا کمکم کن از سرمایه ی عمر و سلامتی و جوانی که به من ارزانی کرده ای به خوبی و با رضای خودت استفاده کنم. کمکم کن از امانت هایی که به من سپرده ای، فرزندانم درست و مطابق خواست و رضایت خودت مراقبت کنم تا وقتی تو را ملاقات میکنم، شرمنده نباشم.

خدایا شکرت به خاطر خانواده خوبم، تک تکشان، دوستان خوبم، و خدایا شکرت به خاطر همه چیز. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۴۵
Rose Rosy

تعطیلات خوش بگذره

سه شنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۵۳ ق.ظ

نوروز امسال از جهت مهمانداری سال پربرکتی بود. و الان که دارم این نوشته رو مینویسم و بهش فکر میکنم همه هم فامیلای من بودند و از اقوام همسرجان هیچ کس حتی درجه یک هم نیومدند هنوز. مامان و بابا و خواهرجان که ساکن شمال شدند و برادر نیز میخواستن امشب بیان که ما ۱۴ نفر مهمون داشتیم برای شام. دخترخاله ها و خاله هم میخواستن بیان که ما عزم شمال کردیم برای زیارت والدین که جاده چالوس مسدود گشت و تا کنون باز نگشته است. 

مهمانان نوروزی عبارت اند از:

همه خواهر ها و مامان و بابا: خونه مامان اینا شام پختم و همگی جمع شدیم. مامان و بابا از اعتکاف برگشتند و در خونه خودشون میزبانیشون رو کردم و عالی بود الحمدلله.

خواهرجان بزرگه: خواب شب، صبحانه و نهار و مجددا خواب شب و صبحانه در خدمتشون بودیم.

عمو، زن عمو و دو دختر عمو : عید دیدنی خدمتشون بودیم. اولین بار بود این خونه مون میومدند.

دخترخاله و خانواده: شام، خواب و صبحانه . کلا اولین بار بود خونه مون میومدند.

خواهر جان سومی: شام

عمو جان و خانواده، دخترعموجان و خانواده و پسرعمو و خانواده: شام خدمتشون بودیم. 

هی هم هر روز قصد شمال داریم و به سان بارندگیهای زمان نوح نبی، هی تر تر بارون و برف و سیل و رکبار و حتی گفته شده طوفان میاد و مارو تهران نشین میکنه. 

این بود انشای من راجع به تعطیلات نوروز ۹۸. 



خدایا شکرت که غذای امروز شور نشد و آبروی من رو خریدی. داشتم سکته میکردم وقتی دیدم انگار غذاها شورند. ممنونم که همه از همه ی غذاها خیلی خوششون اومد. خیلی خوب و مهربونی خداجونم. 

خدایا شکرت که همه غذاهای این مهمانی ها عالی شد و همه چیز خوب و بدون دلخوری پیش رفت. خدایا شکرت. هزار هزار هزار ......بار شکرت. 

الحمدلله علی کل نعمه.

الحمدلله علی کل حال


۱:۴۴ دقیقه ی بامداد ۱۷ فروردین نوشت:

مهمانی های نوروزی با آمدن خواهرجان دومی در بامداد ۱۴ فروردین تکمیل گشت. شب از مشهد رسیدند و چای و شیرینی خوردیم. صبحانه و نهار هم دور هم بودیم و عصر با هم  به اتفاق خواهرجان سومی رفتیم پارک جنگلی یاس. 

روز ۱۳ فروردین که پس از روزها بارندگی هوا صاف و دل انگیز بود با همسر و بچه ها زدیم به دل کوه و کوه نوردی دلنشینی کردیم. 

پانزدهم هم قصد پارک کردیم که دم در شوهرخواهرسومی رو دیدیم و ما رو با اصرار نزد قوم و خویش خویش! برد و اینگونه گذشت.

شانزدهم هم که روز اخر باشد چهارتایی خودمون رفتیم حرم حضرت عبدالعظیم و تعطیلاتمون رو با زیارت تموم کردیم. باشد که سال پربرکت و پر از رضایت حضرت حق رو پیش رو داشته باشیم.

سال ظهور حضرت یاررررر..... 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۵۳
Rose Rosy

خانه ی امید

يكشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۹:۱۴ ق.ظ

خدایا هزار هزار هزار مرتبه شکرت که هر کس، دقیقا هر کس وارد خونه مون میشه میگه چه خونه ی قشنگی . این منو خوشحال میکنه.

خدایا شکرت که به ما فرصت دادی در این خانه ی زیبا و قشنگ زندگی کنیم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۸ ، ۰۹:۱۴
Rose Rosy

اقابالاسر

شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۸، ۰۶:۱۹ ب.ظ

داغون و خسته دراز کشیدم به استراحت. 

پسرم میگه نمیخوای جارو برقی بکشی؟ خونه خیلی کثیفه


اندکی بعد:

اگه کسی وارد خونه بشه اصلا نمیفهمه قراره مهمون بیاد، اونم چه مهمونایی، بعد ازین همه وقت، برای اولین بار.


- شام چی میپزی؟ 

خورشت قیمه

- با؟

- سوپ


تازه خبر نداره دراز کشیدم!!

حموم هم نرفتم

سارا رو هم نبردم

گردگیری هم نکردم

ولییی عوضش برنجمو ابکش کردم و ظرف میوه هم اماده است

حالا اینکه ظرفا تو جاظرفی و ماشینه هنوز چه اشکالی داره؟

ساعت  ۱۸:۱۹ 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۸ ، ۱۸:۱۹
Rose Rosy

عصبانیت نیمه شبانه به وقت نوروز

دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۲:۴۶ ق.ظ

عصبانیت پسرک کمی فروکش کرد و با چشمانی گریان و گلویی پر از بغض و دلی پر از غصه ی وسایلش خوابش برد.

دخترک هم در آغوشم آرام گرفت و خوابید.‌

پدر خانواده با ظاهری آرام و باطنی پر از تلاطم خوابید.

همه گریه هایشان را کردند و دادهایشان را زدند و پاره کردنی هایشان را پاره کردند و لگدهایشان را کوبیدند و تهدیدهایشان را کردند. 

من ماندم و بغضی که گلویم را فشار میدهد و قلبم را مچاله میکند و آبرویی که در ساعت یک و نیم نصف شب رفت و حق الناس و حق هسایگی که ضایع شد به خاطر یک تکه کاغذ کادوی مینیونی پاره شده و مشتی عصبانیت کنترل نشده از طرف پدر و پسر.


تا وقتی خودمون نمیتونیم عصبانیت خودمون رو کنترل کنیم نمیتونیم انتظار داشته باشیم پسرکمون بلد باشه، بخواد و بتونه عصبانیتش رو کنترل کنه‌.

تا وقتی خودمون تهدید میکنیم که میزنمت و پاره میکنم و میشکونم و ال میکنم و بل میکنم امممممکان نداره پسرکمون یاد بگیره وقتی ناراحته باید چی کار کنه. 

تا وقتی رفتار ما با کوچکتر از خودمون و زیردستمون یعنی پسرمون درست نیست، پسرمون هیییچ الگویی برای رفتار مناسب با زیردست خودش یعنی خواهرش نداره. 



تبصره یک : عصبانیت و تشنج، بعد از یک روز عالی دید و بازدیدی، نمک تعطیلاته. 

تبصره دو : تعطیلاتمون خوش شور شد امشب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۸ ، ۰۲:۴۶
Rose Rosy

خدایا حول حالنا الی احسن الحال لطفا

پنجشنبه, ۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۱:۵۸ ق.ظ

خوبی خونه تکونی در لحظات آخر اینه که خونه واقعا تمیزه موقع تحویل سال

ولی امان از وقتی که اونقدر خسته ای که حاااال نداری در حمام عید، خودتو بشوری!!

دستا گزگز کرده و خشک شده اند، کمر داغون و البته حسن اش اینه که از خستگی خوابت نمیبره و بلند میشی و در حالی که تصمیم گرفتی امسال رو برای اولین بار بخوابی و بیدار نباشی، لحظه تحویل سال رو، که فکر میکردی یک ساعت بعده، درک میکنی و با سوره یاسین سال جدید رو شروع میکنی. 

سال نو مبارک. ان شااالله سال پر از سلامتی برای تک تک عزیزانم و سال موفقیت و شادی و برکت باشه. ان شاالله اخر سال که برمیگردم و به سال گذشته فکر میکنم یک لیست بلند بالا از برکات و دستاوردهاش داشته باشم.

مهمترین دستاورد سال ۹۷ اول از همه سفر کربلا بود در نوروزش. بعد هم بهبود و ترمیم رابطه با جاری جان بود که خیلی خیلی براش دعا کرده بودم و از خدا خواسته و بودم و خدا رو بابتش بسیار شکرگزارم. 

پسرم حفظ جز یک قران رو تموم کرد. الحمدلله. و باسواد شد شکر خدا.

همسرجانم چندین جایزه خوب برنده شد. الحمدلله.

خواهرهام صاحب فرزندانی سالم و خوب شدند. الحمدلله.

خانواده همسرم ویلاشون رو تکمیل کردند و به سلامتی ساکن شدند. الحمدلله تونستیم کمک حالشون باشیم برای کارهاشون و یک گوشه ی کار رو بگیریم و حداقل کمی دلگرمشون کنیم. 


و من... وقف مادری و همسری بودم. تنها دستاوردم همین بوده شاید.

یک مصاحبه نافرجام دکترا داشتم.

یک مدت تلاش فعلا رهاشده برای بورس ژاپن داشتم. مطالعه زبان و ازادسازی مدرک لیسانس و شرکت در جلسه مشاوره در سفارت ژاپن و سرچ های فراوان راجع به رشته و بورس و ترجمه مدارک و ... و کلی رویاپردازی راجع به زندگی در ژاپن

یک تلاش نافرجام برای ترجمه کتاب صنعت اسلام هراسی داشتم.

و چند تا کتاب خوب خوندم.


شاید امسال برم مدرسه دانشجویی اهل بیت نبوت، چیزی که همسرم دلش باهاش صافه و استقبال میکنه. که چیزی یاد بگیرم که به درد دنیا و اخرتم بخوره.

ولی هنوز از بورس ژاپن ناامید نیستم. اگر صلاحم در اون باشه از خدا میخوام یک راهکار پیش پام بگذاره، من حیث لا یحتسب. 

علاوه بر اون مطالعه رو به صورت جدی تر و بیشتر ادامه میدم. سعی میکنم به لطف و یاری خدا هر دو هفته یک کتاب بخونم که اخر سال یک لیست حداقل ۲۵ تایی از کتابایی که خوندم داشته باشم.

کتابهای پارسال تا جایی که یادم میاد:

۱ و ۲ سلام بر ابراهیم یک و دو

۳ تاریخ مستطاب امریکا

۴ نرگس

۵ از کدام سو

۶ هوای من

۷ مادر شمشادها

۸ خرده جنایتهای زناشویی

۹ مقداری کتاب تربیتی

... شونصد بار ختم نینی نبات😁

... کتاب تمرین دیکته شصتاد بار🤓

فعلا همینا یادمه. 

و فکر میکنم وقتشه اینستا را پاک کرده و به جای گوشی کتاب بیشتری در دست بگیرم.

امسال را پس سال هرچه کمتر گوشی و هرچه بیشتر کتاب مینامم به یاری و لطف خدا. 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۸ ، ۰۱:۵۸
Rose Rosy