همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۷ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

سفر مشهد

جمعه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۱، ۰۳:۰۵ ب.ظ

: سلام بر شما دوستان عزیز

خداوند متعال را شاکریم
که توفیق بسیار بزرگی را شامل حال ما کرد
و بدون آنکه لایق باشیم
ما را بر خوان کرامت امام رئوف مهمان نمود.

الحمدلله که سفر پر برکت و بسیار با نشاطی بود
و خداوند ما را از شر شیطان رجیم در امان نگاه داشت.
و به سلامتی و بی خطر بازگشتیم.

نمیدانم از چه الفاظی میتوان استفاده کرد
تا حس خشنودی و شکر از همراه بودن جمع منتقل شود.

از تک تک شما دوستان سپاسگزارم
که با
همکاری و همراهی
سعه صدر
و روی خوش
و زبان شیرین 
و الفاظ نیکو

خاطره ای به یاد ماندنی رقم زدید.


ان شاءالله
خداوند توفیق دهد
 به زودی
ماموریت تازه خود را از دستان پر برکت اهل بیت دریافت کرده
و بارها سفرهای زیارتی و سیاحتی
روزی مان شود

تا خدمت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
رسیده
و نزد ایشان ابراز ارادت و اطاعت نماییم.

: سلام
سفری باور نکردنی، دلچسب و فراموش نکردنی بود و خیلی زود گذشت؛ مثل یک رویای شیرین...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۱ ، ۱۵:۰۵
Rose Rosy

آبادان

چهارشنبه, ۱۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۵۷ ق.ظ

واقعیتش اینه که دلم میسوزه از بی انصافی ها

از قاطی شدن خیلی چیزا

ماجرای متروپل آبادان، داغدار شدن خانواده ها، یکهو میچرخه و میاد میچسبه به همایش سلام فرمانده. 

سرود مذهبی اسمش میشه جشن و پایکوبی

 

فرمانده ای که منظور امام زمانه، یهو به نظر غرضدار بعضیا میشه رهبر و یک عده هر چی دلشون بخواد میگن

مالک ساختمان با شهردار زد و بند داشته 

اصلا بدجوری همه چی قاطی  شده، درست مثل نوشته ی من، بی سر و ته

دلم میسوزه

اینستاگرام که که فیلترینگ جهت دار و مرض دار خودش رو داره، فیلم های جگرسوز رو بُلد میکنه

پست های دلنخواهش رو حذف

 

از اون طرف

بازیگری که در روزای اوج معروفیتش، فیلمی ازش منتشر میشه و مهاجرت میکنه

بعد از ۱۵ سال میاد در فیلمی بازی میکنه فیلمی که ندیدیم، اما پوسترش موضوعش، و جایزه ای که یهو از هوا تلپی افتاد تو دومن خانم بازیگر با سابقه کذا، خبر از بدخواهی داره. به قول یکی این خانم انگار میخواد انتقام فیلمی که خودش ضبط کرده و کاری که خودش کرده (و البته که خودش نخواسته پخش بشه) رو از امام رضای مهربونی ها بگیره. 

حالا بماند که موضوع فیلم، تا جایی که درباره اش نوشته شده، از تعرض یک مرد دائم المست به دختران در واقعیت تبدیل شده به تعرض یک فرد مذهبی به دختران در فیلم!! 

 

خلاصه که تناقض از همه جا داره بی داد میکنه. 

 

دلم میسوزه و یک دفعه پرت میشم کوفه، جایی که امام علی علیه السلام حاکم بود. 

حاکمی که قرار بود ۳۰ سال قبل جانشین حضرت رسول باشه. 

اما با تبلیغات و فضاسازی رسانه ای درخور آن زمان، ۲۵ سال خانه نشین شد

بعد با اقبال مردم ، حجت تمام میشود و ۵ سال حکومت میکند. خود مردم انتخابش میکنند

اما

وقتی در محراب ضربت میخورد همه میگویند: مگر علی نماز هم میخواند؟؟ 

و این یعنی پروپاگاندا

این یعنی سِحر خبیث رسانه

که نماز خواندن *قسیم النار و الجنه* عجیب جلوه کند... 

 

 

پناه بر خدا

پناه بر خدا از فتنه های آخر الزمان

پناه بر خدا 

خدایا به دل های مردم کشورمان آرامش و بصیرت بده لطفاااا

به مسئولیمان هم غیرت و تدبیر

 

خدایا میشه لطفا این آخریش باشه لطفا؟ این همه شهید خونشون پایمال نمیشه. ولی خدایا اوضاع قر و قاطیه بدجور

میشه لطفا مسئولینمون آدم باشند و مردممون حامی و دشمنامون کور؟؟ 

خدایا میشه لطفا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۱ ، ۰۰:۵۷
Rose Rosy

دل‌ تنگ ۲

دوشنبه, ۹ خرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۳۷ ب.ظ

وضعیتم از "یک عالمه کار بر سر ریخته و یک عالمه کار در دست انجام" رسیده به "کارها تحویل داده شده و به سر انجام رسیده اند، و فعلا پروژه ای در دست ندارم" و البته در دستور کارم، گوش دادن به صوت ها و مطالعه ی کتاب های معهود و رسیدگی به اوضاع منزل است و این یعنی بی کار نیستم. 

و نمیدونم به خاطر وضعیت جدیدم است، یا تعطیلی بچه ها، یا چه، که چندی است شدیدا دلم گرفته. شدیدا شدیدا. 

دیروز در غیاب همسر و بچه ها که مسجد رفته بودند اونقدر سر نماز استغاثه گریه کردم که وقتی برگشتن پسرک دقیق و هواس جمعم نکران سرخی چشمام شده بود...

 

 

عنوان را گذاشتم دل‌تنگ و بلاگ ایراد میگیرد که آدرس تکراریه. کی بوده که دل تنگ بوده ام و دلم با عنوان متنم یک‌صدا شده بوده اند؟

دل‌تنگی احساس مسبوق به سابقه ای است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۰۱ ، ۲۰:۳۷
Rose Rosy

امام

يكشنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۳۸ ق.ظ

تازگی دریافته ام که دعوای بین ان قلابی ها و منتقدین جدی ان قلاب، (داخلی، که بیشتر همصدا با رسانه های آن ور آبند و به نظرشان صدا و سی ما مملو از دروغ است، حکومت خائن و بی کفایت است و ...)، مثل کل کل بین طرفدارلن استقلال و پرسپولیس است 

هر کدام، حتی اگر ببازند هم برای طرف مقابل کُری میخوانند، استوری و استاتوس میگذارند و با دلیل و مدرک عقلی و نقلی، سعی دارند به طرف مقابل بفهمانند که خودشان بر حق‌اند و آنها به خطا می‌روند.

همیشه هم هر دو طرف ناکام اند‌ . 

 

همیشه انتخاب راه درست سخت بوده. در زمانه ی فتنه، فضا مبهم و غبارآلود می‌شود و تشخیص راه ازچاه سختتر. 

مگر اینکه دستت در دست کار بلدی باشد که راه را چشم بسته هم حفظ است. 

یا صاحب الزمان، دست همه مان را بگیر. چه کسانی که فکر میکنند با این حکومت به شما میرسند، چه انهایی که حکومت را مانع رسیدن به شما میدانند. 

همه مان مقصودمان رسیدن به شماست. اما به راه و بی راه میزنیم، چون بلد راه نیستیم. 

ولی شما، قضیه‌تان فرق میکند. شما فرزند همان امامی هستید که به راه‌هایی آسمان، بیشتر از راه های زمین وارد بود. 

خیلی فرق میکند شما امام‌مان باشید. شما جلو بروید و ما بدون وقفه جا پای شما بگذاریم. و مواظب باشیم که حتی یک قدم از شما دور نشویم. چرا که مه غلیظ است و تنها یک بلد راه میتواند به سلامت از گردنه های آن عبور کند. 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۱ ، ۰۸:۳۸
Rose Rosy

گدازه

يكشنبه, ۸ خرداد ۱۴۰۱، ۰۸:۲۸ ق.ظ

نگه داشتن دین در اخرالزمان از نگه داشتن آتش در دست سخت تر است. 

 

خدایا خودت راه درست زندگی را، با تمام جزئیات مسیر یادمان بده، دستمان را بگیر و از این راه پر پیچ و خم رد کن. 

متشکرم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۱ ، ۰۸:۲۸
Rose Rosy

تنها گریه کن

جمعه, ۶ خرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۱۸ ب.ظ

تنها گریه کن، 

روایت زندگی اشدف سادات منتظری

 

از ظهر که دست گرفتم، تا شب که بخوابم خواندم و تمام شد.

خندیدم

گریه کردم

و گاهی دلم میخواست هق هق گریه کنم

به "لا حول و لا قوه الا بالله" ای خودم را آرام کردم

 

چه زندگی پربرکت و پر تلاشی...

ماشاءالله

چه زن قدرتمند و چه عقیده ی مستحکمی...

چه توکلی...

 

برای هر کار توکل و توسل می‌کند و می‌شود.

کجای کار من می‌لنگد که توکل و توسل می‌کنم و نمی‌شود؟ ؟؟ 

 

حسرتش را خوردم... 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۱ ، ۲۳:۱۸
Rose Rosy

احساس جیغ

يكشنبه, ۱ خرداد ۱۴۰۱، ۱۰:۱۷ ب.ظ

مقادیری غر، ناله و ابراز علاقه به داد زدن در گلو داشتم. اومدم بنویسم، اشتباهی اون یکی وبلاگ رو باز کردم. چند تا از مطالب قدیمی را خواندم. 

وبلاگ را بستم و رفتم!

 

حالا مطلب چه بود؟ 

بارها و بارها در طول روز پیش می‌آید که دلم میخواهد داد بزنم. یک جیغ نهانی در گلو دارم که با جیغ زدن و داد زدن هم حل نمیشود. 

بیشتر اوقات کلافگی و ناتوانی در بحث با بچه ها و بی نظمی خانه و شلختگی بچه ها، این حس را ایجاد میکند. 

راه حل چیست؟ نمیدانم

تعطیلات تابستانی آغاز شده و فرصت طلایی تنهایی صبح را نیز از دست داده ام. 

همسر به فعالیت هایم حساس شده و برخی‌شان را ممنوع کرده. و بچه ها تمرکزم را میگیرند. تکلیفم با خودم معلوم نیست و در کل نمیدانم. 

 

 

این روزها زیاد پیش می آید که با خودم تکرار میکنم:

دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ 

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ

 

استغفر الله و اتوب الیه. 

خدایا ببخشید غر میزنم. الحمدلله که سلامتیم و خانواده جمعمان جمع است و همسرم مرد سالمی است و اهل خانواده و کاری. 

الحمدلله به خاطر پدر و مادرم که سلامتند و عاشقشان هستم و مثل کوه پشتم هستند. 

الحمدلله به خاطر سلامتی آزاده. 

الحمدلله به خاطر جلسه میثاق

الحمدلله به خاطر خانه زیبا بزرگ و قشنگمان

الحمدلله علی کل نعمه

 

(خدایا دلم گرفته. احساس سردرگمی میکنم و ناتوانی و شکایتم را پیش تو میبرم.) 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۰۱ ، ۲۲:۱۷
Rose Rosy