همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۵ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

امتیاز منفی

يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۵۶ ب.ظ


چی میشه اینطوری میشه؟ صدای داد و بیدادم بلند میشه؟ چی میشه حیا و آبروی خودم و ارامش و امنیت پسر و دخترم رو زیر پا میزارم و صدام روواینقدر به فریاد بلند میکنم؟ بعد انتظار دارم سپهر داد و بیداد نکنه؟ رو چه حساب واقعا؟؟؟

چه جوری میتونم خودم رو ملزم کنم که صبور باشم و آرام؟

برای سپهر سیستم امتیاز طراحی میکنم. ولی خودم چه راحت آخرت رو فراموش میکنم و جمع امتیازامو که خدا برام میشماره و خودم میدونم اوضاعم خوب نیست. ستاره هام کمه و روز به روز داره فرصت از دست میره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۶ ، ۲۱:۵۶
Rose Rosy

لکل شی اجل

دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۶، ۰۱:۰۸ ب.ظ
گاهی که یک سایت دانشگاهی جدید باز میکنم، یک ایمیل سابمیت جدید میاد، یک فکر تحقیقی جدید، هر چند ناقص به فکرم میاد، با خودم میگم یعنی این، اون نقطه عطف موعوده؟ این همون سایت، مقاله، یا قرار ملاقاتیه که آینده کاری من رو رقم خواهد زد؟
و هنوز جواب همه اون سوال ها «نه» بوده تا امروز. 
هنوز وقت/ مکان/ موقعیت موعود نرسیده، یا من هنوز به اون درجه از طلب نرسیدم. هنوز نتونستم تصویر دقیق، روشن، دل قنج برنده ای که همسر هم دلش باهاش صاف و آفتابی باشه برای آینده ی شغلیم، ترسیم کنم. موقعیتی که همسری و مادری ام خدشه دار نشه، همسر راضی و خوشحال باشه، خودم هم از پسش بربیام و راضی وخوشحال باشم.
تصویر کنونی، تدریس در دانشگاهه، لازمه اش، اخذ مدرک دکتراست، لازمه اون، چندین تا مقاله دادن ، و لازمه ی اون هم وقت و انرژی و تمرکز و دانش برای این قضیه است. که من در هر چهار مورد آخر میلنگم هنوز. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۶ ، ۱۳:۰۸
Rose Rosy

سیدالکریم

پنجشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۵۴ ب.ظ



بی مقدمه سر نهار میگوید امشب بریم شاه عبدالعظیم؟ 

میگویم بریم. بعد ناخودآگاه بغض میکنم و اشکم جاری میشود.

فکری که در کسری از ثانیه از ذهنم گذشته و خودم هم درست نفهمیدم و همان باعث گریه ام شده را میخواند: اونجا دیگه طردمون نمیکنن. هرچقدر بریم اشکال نداره. برای کسی مزاحمت نداره.

زمزمه میکنم: با کریمان کارها دشوار نیست...



پ.ن. امشب داشتم از خستگی متلاشی میشدم و نرفتیم. ان شاالله فردا قسمت بشه و بریم.

پ.ن. به همین سادگیام نیست. اتفاقا اونجا و امثال اونجاهاست که دعوت میخواد، اساسی‌. ولی فرقش اینه که وقتی بری دیگه منتی رو سر هیچ کس نداری. صاحبخانه کریم و بزرگوار و مهمان نوازه.

پ.پ.پ.ن. شاید بنویسم جریان طرد رو. شایدم نه.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۲۱:۵۴
Rose Rosy

زنده باد برنامه ریزی

پنجشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۹ ق.ظ

وقتی برنامه ریزی میکنم، حین عمل به آن یک جور خاصی احساس قدرت میکنم.

مثل همین حالا که دستم رفت سمت آیکون اینستاگرام و لبخند زدم و دستم را عقب کشیدم. چون دوشنبه ها روز اینستاگرام است، نه چهارشنبه شب.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۶ ، ۰۹:۳۹
Rose Rosy

زا لو لو لو

شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۲:۲۱ ب.ظ

گاهی شعر 

تو نیکی میکن و در دجله انداز

که ایزد در بیابانت دهد باز

به صورت

 تو نیکی مکن و در دجله ننداز

که مردم در خیابانت زند باز

در میاد.

مثل امروز من.


طرف در حالی که امادگیشو نداشته یه تعارف الکی به مهمونش میکنه که شبو بمونه. اونم در جا میپذیره. میگه خب افسار اسبمو کجا ببندم. میگه به زبون من.

ان شاالله به امید خدا زالوها رو اگر گرفتم باید هر ۲۵ تاش رو بندازم به زبون خودم.


دو روز بعد نوشت: قرار بود امزوز تحویل بدن که به خاطر تغییر ادرس، با هماهنگی همسرجانم افتاد چهارشنبه. حالا مادرجان همسرجان میگن کاش به خودم میگفتی میگفتم بیارن خونتون، خودمون میومدیم تحویل میگرفتیم. 

طرف گفته بود: خدایا من را از شر کارهای خیرم نجات بده. بلند بکو آممممین. 


خدایا میشه این یکی ختم به خیر بشه، من نذر کنم دیگه کارخیر انجام ندم؟


بیست روز بعد نوشت: زالوهه قصه ی درازی داشت. آخرش به خیر و خوشی رسید دست صاحبانشون. آنها هم راضی بودند و قربان قد و بالای زالوها میرفتند. ولی وای از بهد از زالوها. خارش شدید، ورم خیلی شدید، ضعف، لق شدن دندان، 

و بعد شب ماندن ما انجا ، به نیت ثواب و کمک رسانی

و بعد ... ای که فهمیدیم خیلی مزاحم بوده ایم و دیگر حالاحالاها انطرفها پیدایمان نشود و فهمیدیم این همه مدت همیشه مزاحم بوده ایم و این حس بنده کاملا درست بوده. و فهمیدیم که نباید برای غذا بمانیم. و فهمیدیم که باید شعور میداشتیم و خودمون زودتر از اینا میفهمیدیم. و فهمیدیم که اونقدری که ما فکر میکردیم دلشون برای ما تنگ نخواهد شد و فهمیدیم که الان وقت مهاجرت است. 

(جای سه نقطه اول بند رو نمیدونم چی بگزارم: قائله؟ جریان؟ فتنه؟ خیر؟ شر؟ ماجرا؟ نمیدانم. هر چه بود خیر بود الحمدلله)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۱۴:۲۱
Rose Rosy