بیابید پرتغال فروش را
وقتی سه بار دستشویی قبل از خواب میرم، معلومه خیلی فکرم مشغوله.
وقتی سه بار دستشویی قبل از خواب میرم، معلومه خیلی فکرم مشغوله.
خداوندا چقدر خوبه که هستی و من دارمت.
چقدر خوبه در توبه را باز گذاشته ای و بهم فرصت دوباره میدی
خدایا خودت میدونی چقدر از حرف نسنجیده و غیبت پشیمونم.
خدایا خودت پاکم کن و ختم به خیر کن.
ممنون که بهم تلنگر زدی تا توبه کنم.
ممنون که حواسمو جمع کردی و گوشم رو کشیدی تا به خودم بیام.
خدایا میشه لطفا بدی من رو با خوبی خودت جبران کنی؟
به حق مهربانی و رافتت، ای مهربان ترین مهربانان.
یکی از فیلدهای تخصصی و مورد علاقه من، سرچ برای مقطع دکترا در کشورهای دیگه است. از سوئد و اتریش و کانادا و المان و سوئیس و ژاپن و مالزی و حتی در اقدامی اخیر، ترکیه.
میدونم. مرض دارم.
خیلی وقت بود سرچ نکرده بودم.
تخسیر ایمیل دانشگاه تهران بود. منو به ثبت نام در دوره تابستانی در سوئیس دعوت میکرد. آاااخ سوئس. خیلی سوئیس دوست دارم. اما سوئیس منو؟ فکر نمیکنم.
ایمان سوییسو؟ دوست داره. اما ایمان منو تو سوئیس؟ شاید!
ایمان منو تو سوییس در حال دکترا؟! ممکنه!
ایمان منو تو سوییس، در حال درس که خودش پولشو بده؟؟؟ هرگز!!!
هرگز هیچ وقتیااا!
باران ریز ریز مداومی میبارید، مداوم.
همه نگران بودند. میگفتند تهران زیر آب خواهد رفت. حتی زیرنویس شبکه خبر هم مینوشت. یک استکان بیرون گذاشته بودیم زیر باران تا ببینیم روند پر شدن ان چه طور است. مامان نگران بودند. ولی بابا ارام بود. درست در لحظه ای که اوضاع بحرانی شد، با رفت و امدهامون به حیاط متوجه شدیم باران ارومتر شده. گویی عذابی بود که برداشته شد.
مامان به بابا گفت: حق با شماست، بارون ارومتر شد.
ما هم ارام شدیم.