جمعه
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۴۱ ب.ظ
وقتی دومین پنجشنبه جمعه متوالی را هم تنها با پسرک و در حال پروژه آموزشی به سر ببری، در حالی که 3 هفته است مامانت اینا رو ندیدی و دلت تنگ شده و خسته شدی از شلوار و غیره شستن پسرک، یواش یواش دلت میگیره و هی فکر میکنی به اینکه با کی تماس بگیرم و هی یادت میفته جمعه است و همه شوهرها ! خونه اند!
خدایا شکرت به خاطرصدای بیبو بیبو بیبو بیبو بیبو بیبو ی پسرکم، که داره با ماشینهاش بازی میکنه. خدایا شکرت به خاطر: مامان بیا ماشین بازی کنیم اااامممم (صدای ماشین)
خدایا شکرت که هست، که سرحاله، که سالمه، که دیروز بردمش پارک.
خدایا شکرت که همسرم کار و درآمد داره و سرش شلوغه. خدایا شکرت که به خاطر خانوادش از صبح تا شب مشغوله و شبها خسته و مونده از راه میرسه.
خدایا شکرت.
۹۳/۰۲/۱۹