بندگی
جمعه, ۹ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۱ ب.ظ
بچه بهانه میگیرد
فریاد میزند
گریه میکند
به در و دیوار میکوبد و چنگ میزند
مهمانان رودربایستی دار و بعد از ده سال دیده و اینها هم سرش نمیشود
عصبانی میشویم
کشان کشان سوارش میکنیم
تهدید میکنیم که دیگر مهمانی نمیرویم
عصبانی تر میشود
ما را میزند
اشیا را پرت میکند
در اتاق برای دقیقه ای یا کنتر از دقیقه ای زندانی میشود
شتاب گریه اش گرفته میشود
صحبت میکنیم
ارام میشود
پشیمان میشود
مهربان میشود
عذر میخواهد
و میدانم در موقعیت مشابه دوباره همان ها را خواهد کرد
میخوابد با خیال راحت
اما من هنوز تلخم.
چقدر کودکیه فرزندم برای منه بنده آشناست. هر روز معصیت، هر روز پشیمانی اما دریغ روز از نو...!
اممما چقدر خداوندگاریه خدا با مادری من فررررررق دارد.
۹۴/۱۱/۰۹