هنوز مقاله
تنظیم متن و اسلایدهای مقاله هم به پایان رسید.
این وسط هم یک سوتی از جانب بنده ساتع شد، که ریشه در روحیه ی صرفه جویانه ام داشت. میخواستم ببینم من که نمیرم سمینار نهار بخورم! و فقط میرم مقاله ارائه کنم هم باید مبلغ ناقابل را تقدیم کنم، و آیا استاد هنوز یادشون هست که فرموده بودند هزینه ی شرکت مقاله ام در سمینارها را با گرنت خودشان پرداخت میکنند یا نه؛ به خاطر همین از استاد پرسیدم (و چه اشتباه کردم که پرسیدم) من به خاطر شرایط جسمی ام نمیتونم از برنامه ها استفاده کنم، باید ثبت نام کنم، که کلا موضوع عوض شد و ایشان نگران ناراحتی جسمی بنده شدند و گفتند میتونن مقاله را به پوستر تبدیل کنند، که شرم و حیا مانع از بیان حقیقت بارداری شد و مجبور شدم بالکل قضیه را فیصله بدم و پول را واریز نمایم!
حالا امشب خدا رو شکر متن رو تنظیم کردم. از فردا باید دوره بگردم تو خونه و متن حفظ کنم و تمرین تسلط بر اعصاب و روان داشته باشم
به یاری و لطف خدا ان شاالله.