همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

سیدالکریم

پنجشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۵۴ ب.ظ



بی مقدمه سر نهار میگوید امشب بریم شاه عبدالعظیم؟ 

میگویم بریم. بعد ناخودآگاه بغض میکنم و اشکم جاری میشود.

فکری که در کسری از ثانیه از ذهنم گذشته و خودم هم درست نفهمیدم و همان باعث گریه ام شده را میخواند: اونجا دیگه طردمون نمیکنن. هرچقدر بریم اشکال نداره. برای کسی مزاحمت نداره.

زمزمه میکنم: با کریمان کارها دشوار نیست...



پ.ن. امشب داشتم از خستگی متلاشی میشدم و نرفتیم. ان شاالله فردا قسمت بشه و بریم.

پ.ن. به همین سادگیام نیست. اتفاقا اونجا و امثال اونجاهاست که دعوت میخواد، اساسی‌. ولی فرقش اینه که وقتی بری دیگه منتی رو سر هیچ کس نداری. صاحبخانه کریم و بزرگوار و مهمان نوازه.

پ.پ.پ.ن. شاید بنویسم جریان طرد رو. شایدم نه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۳
Rose Rosy

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی