تماس با سفارت
الکی حساس شدم.
به خاطر نداشتن فعالیت تعریف شده ی هدفمند قابل مشاهده ی نتیجه ی ملموس و عینی است.
همین که غیر از خانه داری و بچه داری کار دیگری ندارم. من را آزرده میکنه. من با این همه توانایی دلم نمیخواد بشینم نمد دوزی کنم، هر چند اونم خوشاینده برام و به خاطر مداخله ی بچه ها اونم با خیال راحت نمیتونم انجام بدم.
امروز با سفارت تماس گرفتم. گفت یکشنبه زنگ بزن برای جلسه ی پنج شنبه وقت بگیرم. مگه یکشنبه ها سفارت ها تعطیل نیستند؟!
اگر در مسیر اهدافم قرار بگیرم آروم تر میشم. خوشحال تر میشم. کمتر گوشی بی هدف دستم میگیرم.
حتی مطمطئنم روابطم با پسرم هم بهتر میشه.
تو فکرمه یه صفحه اینستاگرام برای نمد راه اندازی کنم. سفارش بگیرم و اینا. ولی فکر میکنم کسر شانه!! که با فوق لیسانس شاکرد اولی برم نمددوزی کنم
از طرفی ریخت و پاش ها و مداخله های بچه ها رو چه کنم؟
ولی واقعا اینطوری بی هدف و برنامه نمیتونم ادامه بدم. احساس پوچی میکنم و این احساس در روابط و برخوردهام خودش رو نشون میده.
خدایا دیروز بهت سپردم یه کار خوب جلوی پام بگذاری. خواستم بگم منتظرما. ممنونم.