گرما در سرما، خوشی در ناخوشی
دوشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۷، ۰۹:۴۳ ب.ظ
با خودم قرار گذاشتم هر وقت دلم خواست چیزی بنویسم و گله ای کنم ، یک حرف خوشحال کننده به جاش بنویسم. چون من معمولا فقط تو حالت سردرگمی و ناراحتی مطلب مینویسم. خوشی ها رو تمرین نکردم بنویسم.
القصه
دیروز از ظهر میزبان جاری جان و پسرشون بودیم و شب هم ساعاتی از خواب پسرکمون گذشته عموی بچه ها بهمون ملحق شد و خدا رو بسیار بسیار شکر کردم که دلخوری ها و سوتفاهمات گذشته از بین رفته و جاری جان گفتند من رو خیلی دوست دارند و من مثل خواهرش هستم.
خیلی عالی بود. تا به حال این همه مدت با هم نبودیم. و شکر خدا با دل خوش و مهربانی.
خیلی دعا کرده بودم و میکنم برای بهبود روابط که شکر خدا دعاهام مستجاب شد.
الحمدلله
۹۷/۱۱/۰۱