کرونا با ما چه کرد؟
با همسایه/دوست جان گپ میزدیم
بعد از حدود یک ماه قطعی روابط به علت کرونا، الان ده روزیه که روابط و رفت و آمدها از سر گیری شده است.
گفت: با فلانی صحبت میکردیم گفتم والا دلمون پوسید تو خونه از دست کرونا
پسرک بلافاصله گفت: شما نپوسیدید، ما پوسیدیم!
همگی خندیدیم و ادامه داد:
«فلانی پرسید کجاها میری؟ گفتم: خونه مامان و مامان بزرگ و عموها»
گفتم قربونت برم. قبل کرونا کجا میرفتی که الان نمیری؟!!
فکری کرد و محاسبه ای و تاییدی و دوباره فکری و دوباره تاییدی و..
انگار تا به حال به این قضیه اینجوری نگاه نکرده بود.
گفتم ما در عوض: من و دو تا بچه ها کلاس میرفتیم، استخر میرفتیم، باشگاه، مهدکودک، مسافرت، مشهد، مهمانی، مرتب پارک و پیک نیک، با خواهرجان رفت و آمد بیشتر داشتیم، با جاری جان هم همین طور، قم مرتب میرفتیم، مسجد میرفتیم و ...
البته الحمدلله رب العالمین
خدا رو شکر کم و بیش بعضی از این ها رو در این مدت هم انجام دادیم، به صورت بسیور محدود. ولی باشگاه پسرک و مهدمادرانه دخترکم در مسجد و استخر من از بیخ و بن تعطیل شدند.
نوشتم که اگر کرونا ماند و عادت کردیم، بعدها که رفت، بخوانیم و از عادت در بیاییم.
از پیله دوست داشتنی خانه در بیاییم و کمی در باغ گردش کنیم :)