همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

رب یسّر و لا تعسّر...

يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۴۰۰، ۱۲:۲۴ ق.ظ

استاد جان میگفت که کار، باید یسر باشد. 

باید سهل باشد. 

مقدماتش بیاید جلوی پای آدم

نمیدانم چقدر این حرف درست است. فکر کنم قاعده اش یک چیزی بشود تو مایه های عسر و حرج و این صحبتا

قبولی در کنکور دکترا، در مصاحبه و بعد در مقطع دکترا درس خواندن برای من عسر است. خیلی خیلی عسر است. 

شاید این راه را انتخاب کردم،چون راهی است که بلدم. میشناسمش: درس میخوانی، کنکور میدهی، میروی دانشگاه و بعد درس میخوانی، مدرک میگیری و بعد چه؟؟؟ دوباره لوپ آغاز می شود؟؟

بقیه راه ها را بلد نیستم. کار پیدا کردن را بلد نیستم. کار زیاد کرده ام، اما الان که دارم فکرش را میکنم، همه شان را آمده اند سراغم. من نسپرده بودم . یا دنبالش نبودم. حتی ترجمه کتاب دومم هم همسرجان پیگیریهایش را کرد. 

مقاله ای اگر ارائه داده ام، یا چاپ شد اخیرا، با پیگیری استادم بود. 

کار پشتیبانی شبکه، کار ترجمه کتاب، ترجمه های مقالات، پروژه های آماری، پروژه تامین و تولید محتوای پیامکی، همه و همه به من ارجاع داده شدند و خودم ابتدا به ساکن طالبشان نبوده ام.

حتی هرچه بیشتر فکر میکنم، موضوع پایان نامه های لیسانس و فوق لیسانسم هم اساتیدم بهم پیشنهاد دادند

 

خیلی دلم میخواهد کار کنم، یا مقاله بدهم، اما واقعیت تلخ اینه که راهشو بلد نیستم. 

و سوال این است که آیا وقت آن نرسیده که یاد بگیرم؟!

وقتش نشده که این ریسک رو بپذیرم؟

حتما باید خودم رو درگیر پروسه ی نفس گیر دکتری کنم تا مشغول شم؟ تا آدم های جدید ببینم و ارتباطات شغلی پیدا کنم؟

اگر واردش شدم، به هر جان کندنی، و شیوه ام همین بود، و شغلی بهم محول نشد، چه؟؟ 

 

 

خلاصه که کار باید یسر باشد. مشابه تمام شغل های پاره وقت دوست داشتنی ای که داشته ام. 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۶/۱۴
Rose Rosy

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی