همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

مصاحبه شغلی در نیمه شب

چهارشنبه, ۷ مهر ۱۴۰۰، ۱۲:۲۷ ق.ظ

درخواب سپهر را برده بودم مدرسه

مدرسه رفاه بود گویا

یکهو خانم ملکوتی که از معلم های آنجا بود بهم گفتند که بیا برای جلسه مصاحبه و معرفی معلمان.

گویا قبلا به طور غیر رسمی من را معرفی کرده بوده و آنجا یکهو گفتند بیا جلسه. 

روسری نخی دو رنگم را از سمت تیره اش پوشیده بودم. به خاطر عزای عموجان

بهم گفت روحیه بچه ها خراب میشه و سمت روشن روسری را برایم پوشاند

من عقب ها نشسته بودم و امیدوارم بودم اواخر معارفه ندبت من بشود که کمی خودم را پیدا کنم. 

خانم مدیر نگاهی به حضار کرد و من را صدا کرد برای اولین نفر

من که اصلا آمادگی ارائه ی برنامه هایم را نداشتم، خودم و تحصیلاتم را معرفی کردم. گفتم که فارغ التحصیل تیزهوشان هستم‌.. گفت حدس میزدم. 

و بعد از مختصر معرفی خودم، گفتم اگر تا اینجای کار نظرتان مثبت بود، در جلسات بعدی برنامه درسی ام را خدمتتون توضیح نیدم. الان فرصت نیست! (پیچاندم)

 

 

 

 

خدایا لطفا کمکم کن اگر به نفع آخرت و دنیایم است، در محیط و کاری که تو برایم میپسندی، مشغول به کار دوست داشتنی و درآمدزا و رشددهنده ای شوم. 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۷/۰۷
Rose Rosy

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی