همه ی من

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

خواب زده

دوشنبه, ۳ آبان ۱۴۰۰، ۰۴:۴۶ ق.ظ

خواب زده یعنی من

که ساعت ۱۱ میرم تو تخت به نیت خواب

بعد از گپ و گفت با همسر، که پس از ده دوازده روز بیماری، و دور بودن از هم، دوباره به کنار هم برگشتیم، 

شونصد بار گرم شدن، سرد شدن

دستشویی رفتن

تشنه شدن

بالاخره خوابم میبره. 

ساعت دو دخترمان ناله میکنه. بیدار میشم تا ساعت سه خوابم نمیبره. 

سه میام بخوابم، تا چشمامو گرم بشه، پسرمان صدا میکنه

به هر صورت میخوایم و ساعت چهار دوباره دخترک...

الان ۴:۴۰ است و انگشتانم را که یکی را با چاقو اره ای خیلی تیز بریده ام و دیگری کشیده شده به چوب کمد دیواری و پوستش رفته، و خیلی میسوزند را روغن زده ام. 

مقادیر زیادی مورچه که دور آشغال گوشت جمع شده بودند قتل عام کرده ام. چند تکه ظرف جابه جا کرده ام

و الان اگر بخوابم دقایقی دیگر همسر برای نماز بیدار خواهد شد و مجددا ...

 

همین الان مجددا پسرجان فرا میخواندم....

 

و من سرما خورده ام، شب اول قرار ماهانه ام است و دلم دردناک است، دهانم آفت زده ، و نیاز به استراحت دارم. 

 

الحمدلله علی کل حال. حتی حال خواب زدگی...

 

 

فردا، نصف شب نوشت: ساعت 5 رفتم در تخت به قصد خواب، چند بار همسر را برای نماز صدا کردم و بعد خوابم برد

ساعت شش با فریادهای هراسناک، هولناک و و حشتزده پسرک، سراسیمه بیدار شدم...

 

مجددا ساعت 8 با صدای زنگ ساعت، برای کلاس آنلاین پسرک ...

پسرک را بیدار کردم و خودم غش کردم

 

ده دقیقه به ده بود که بیدار شدم، و فهمیدم پسرک گوشی در دست، خوابش برده و نه  و نیم بیدار شده برای کلاس

 

این هم بماند به یادگار...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۰/۰۸/۰۳
Rose Rosy

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی